🌺﷽🌺
〽️حکایات اخلاقی
🔴سیمای عارفان
✍یکی از تربیت شدگان این مکتب میگوید:
در بعضی از سفرها به بزرگی برخوردم که سیمایش به سیمای عارفان میماند. با او همراه شده در عرض طریق بدو گفتم: راه به سوی خدا چگونه است؟
گفت: اگر او را یافته بودی راه به سوی او را نیز آگاه میشدی.
پس گفت: ای مرد سالک! بگذار و دور کن از خود خلاف و اختلاف را.
گفتم: علما را چگونه خلاف و اختلافی خواهد بود؟ چه آنها مؤیّد از جانب حقّند.
گفت: چنین است که میگویی الّا فی التجرید التوحید.
بدو گفتم: معنای این جمله چیست؟
گفت: با بودن او غیر را ندیدن.
که منظور از این جمله نفی هر معبود باطل و مقیّد بودن به طاعت و عبادت حق است.
بدو گفتم: آیا عارف را خوشحالی هست؟
جواب داد: عارف را با اتّصال به خدا اندوه هست؟
گفتم:نه این است که هرکس او را شناخت دچار اندوه همیشگی میگردد؟
گفت: هرکس او را شناخت اندوهش برای همیشه برطرف میشود که اهل معرفت را [فَلاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ ].
گفتم: آیا دنیا دلهای عارفان را تغییر و تحوّل میدهد؟
گفت: آیا آخرت دل آنان را حالی به حالی میکند تا چه رسد به دنیا؟!
گفتم: کسی که خدا را شناخت آیا دچار وحشت نمی گردد؟
گفت: محال است عارف با شناختن معبود حقیقی دچار وحشت و ترس شود. اما عارف در عین تنهایی مسافر به سوی دوست است.
گفتم:آیا عارف به چیزی غیر خدا تأسّف میخورد؟
جواب داد: آیا عارف غیر خدا چیزی میشناسد تا بر او غصّه بخورد؟
گفتم:آیا عارف مشتاق به حضرت ربّ است؟
گفت: آیا عارف یک چشم به هم زدن از او غائب است تا مشتاق او باشد؟!
گفتم: اسم اعظم خدا چیست؟
گفت: آن است که بگویی اللّه و از او در دلت دارای مهابت شوی.
گفتم: زیاد خدا میگویم ولی در دلم مهابت پیدا نمی شود.
گفت:برای آن که نامش را آن چنان که هستی میگویی نه آن چنان که هست.
گفتم: ای بزرگ! دیگر بار مرا موعظتی فرمای، از گفتههای تو پند بلیغ بگیرم.
گفت: کفایت است از برای موعظت و نصیحت تغییراتی که در روزگار میبینی، نیک بنگر و آن را به جهت خود پندی بزرگ دان .
📚عرفان اسلامی،استادحسین انصاریان،جلد سیزدهم
#حکایات_ اخلاقی
#امام _زمان
#اللهمعجللولیکالفرج❣
@sabk_zendegi_mahdavi