💔 💔7⃣6⃣ 💠🌹بهشت در حوالے🌹💠 ❇️ پرسید: شهید دیگری در این روستا مانده ڪه به خانه‌اش برویم؟ گفتیم یڪ نفر هست اما دیروقت است و روستا برق ندارد، منطقه هم ڪه امنیت ندارد؛ صلاح بدانید، برگردیم. نپذیرفت. رفتیم و قریب به یڪ ساعت در خانه‌ی شهید نشستیم. تمام مدت ڪنار مادر شهید دوزانو نشسته بود و مثل فرزند خودش احوالش را مےپرسید. وقتے مادر شهید اصرار ڪرد راحت بنشیند، گفت: محضر مادر شهید، محضر خداست و احترام دارد. من دوست دارم دوزانو جلوی مادر بنشینم. @SardaarSoleimaani