نوحه ۱۰ شب محرم بر سر دارالاماره خیزد از آهم شراره تشنه لب با دسته بسته ریزد از چشمم ستاره لحظه ی آخر شده و من دلگیرم خسته و خجلت زده بی تو می میرم کوفه میا کوفه میا یابن الزهرا بشنو پیغامم را برگرد تا نگشتی تنها برگرد تا نگشته مویت سفید با جوان لیلا برگرد رو به مدینه برو ای جان زهرا تا نشود جسم علی اربا اربا وای از این قوم کین پرور زین مسلمانان کافر ای سلیمان از دست تو می برند اینها انگشتر کوفه قفس باشد و دور از - آزادی با سر بریده کنند اینها - بازی شاعر: اجرای سبک: @sabkemoharram