ای کمان ابروی بابا - تشنه ی لبهایت دریا
روی دوشم خوابیدی ای - نونهال سبز بابا
قتله گهت شد سر دوش بابایت
باغ پر از خون شده چشم زیبایت
ای پسرم ای پسرم لای لای اصغر
گرچه حیران این تیرم - با نگاهت جان می گیرم
می زنی آتش بر جانم - می کنی خنده می میرم
کودک بی جرم و گناه و بی تقصیر
تیر ستم حلق تورا زد چون شمشیر
...
دیده ام ابر بهار است - عرش اعلی سوگوار است
مانده ام آواره اصغر - مادرت چشم انتظار است
می دهمت من به دل خاک ای اصغر
تا نشود جسم تو پامال استر
مجتبی صمدی
@sabkemoharram