فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 انتظار های غیرواقعی از موانع پیشرفت یک آقایی 🧔دفتر ما برای مشاوره می آمد مشکلش چه بود؟ مشکل این بود که ایشان هر شغلی که می رفت نمی پذیرفت هر جا می رفت نمی پذیرفت. جلسه اول گذشت جلسه دوم به ایشان گفتم شما یک رزومه بدهید ببینم کجاها کار کردید. یک رزومه داد اولین شرکتی که ایشان تشریف برده بودند، یک شرکتی است که همه ما می دانیم کجا است. ایشان شغلش هم در آن شرکت معمولی هم بود کار خاصی انجام نمی داد ولی خب آن شرکت یک شرکتی است که از لحاظ زیبایی ساختمان و تمیزی و شیکی و اصول این طوری خیلی برای خودش برند است. بعد ایشان از آن جا اخراج شده بود بیرون آمده گفته بود من در جایی باید کار کنم که برند باشد استاندارد من این طوری است آقا می رفت در شهرک فلان جا نمی توانست در کارخانه های آن جا کار کند می آمد می رفت در آن اداره، می آمد در کارخانه می رفت در هر شرکت دیگری می رفت چون مقایسه با آن شرکت برند اولی بود ذهنش یک انتظار غیر واقعی را برایش ایجاد کرده بود آقا آن شرکت x و خوب و تمیز و همه چیز تمام و ok بود تو چرا به خودت گرفتی؟ *اگه در پی مباحث جذاب خانواده ای روی همین متن کلیک کن*