💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💟 🟢شهید مدافع‌حرم میثم مدواری همسر شهید روایت می‌کند: زمان‌هایی که آقا میثم از سرکار میومد، خب کارش سنگین بود، خسته بود، خودم میرفتم کارایی رو که نیاز بود، مثل خریدها رو انجام میدادم! دست تو کیف و جیب هم نمیکردیم🧤☺️ رمز گوشی همدیگرو می‌دونستیم ولی سر گوشی هم نمی‌رفتیم. بعضی وقت‌ها گوشی هم رو عوض می‌کردیم؛ ایشون می‌رفت پیامهای‌تلگرام من رو میخوند، منم‌میرفتم‌تلگرامش رو میخوندم💌🤳 همیشه غذا درست می‌کردم، بهش می‌گفتم "میثم دستت درد نکنه"! یه بار فکر کرد مسخره‌اش میکنم، بهم گفت چرا به من میگی؟ گفتم خب اگه تو نَری کار نکنی، من چطوری غذا درست کنم؟!💙 یه عالمه میوه براش پوست می‌کَندم، میذاشتم تا بخوره؛ تهِ میوه رو خودم می‌خوردم! می‌گفت چرا خودت نمیخوری؟ می‌گفتم وقتی تو میخوری بیشتر به من می‌چسبه!🍊🤩 همیشه به فاطمه‌زهرا می‌گفتم وقتی بابا اومد، میری بهش سلام می‌کنی و میگی باباجون ممنون که میری کار میکنی تا ما بتونیم‌بریم‌خونه‌مامان‌بزرگ😚 بعضی وقت‌ها یه جاهایی میرم یا یه‌چیزایی میبینم، واقعاً دلم براش تنگ میشه؛احساس می‌کنم پیشم نشسته!💔 ...🕊🌹🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•