💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک‌ بالان عاشق﷽ |💔| [‌همسرشهید🌹] ••🍁علیرضا بیدار شد و بدون هیچ حرفی رفت سمت آشپزخانه. کاسه‌ای را پر از آب کرد و قرآن را آورد.علیرضا با قلبی امیدوار و محکم خیلی مردتر از سن و سالش با بابا محمدحسینش خداحافظی کرد. وقت جدایی من و محمدحسین فرا رسید. محمد حسین جلوی پاهایم زانو زد و گفت:"حاج خانم من را ببخش و از من راضی باش." بغض کردم، نمی‌دانستم این رفتارها و حرف‌های محمدحسین بوی رفتن و نیامدن می‌دهد. نمی‌خواستم اشک‌های لحظات آخرم دلش را بلرزاند یا لحظه‌ای ناراحتش کند. محمدحسین حلالیت طلبید و رفت. .......🕊🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•