اگر روش معلم این باشد که دانش آموز باید از او حساب ببرد، شاگرد به دروغ گفتن تشویق میشود و برای توجیه کاری که نکرده است دروغ میگوید؛ مثلاً دانش آموزی شب خوابیده یا به میهمانی رفته و تکلیفش را انجام نداده است اگر راست بگوید معلم این را به حساب پررویی او میگذارد؛ ولی اگر به دروغ بگوید دیشب سرم درد میکرد او را شاگردی میشناسد که از معلمش حساب برده است. وقتی این طور شود و معنی حساب بردن این باشد، کار دگرگون میشود چون وقتی راست بگوید چوب میخورد و حرف بد میشنود؛ ولی وقتی دروغ بگوید معاف میشود و شخصیت او از آسیب در امان میماند این در رابطه پدر و مادری هم صادق است که فرزند را به دلیل راست‌گویی عقوبت میکنند. از اینجا فرزند یا شاگرد، بین دروغ و در امان ماندن از عقوبت رابطه می‌بیند و دروغ را به عنوان سپر بلای شخصیت خود قبول میکند. 📚تربیت دینی کودک | آیت‌الله حائری شیرازی 👇👇 @takhtesiah_podcast