🌸بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحيم🌸 🚨 ▫️انس بن مالك مى‌گوید : ✍روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله، امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند. مردم روزه گرفتند، چون غروب شد هر روزه داری براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد . ▪️در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت دو دختر دارم که تاكنون افطار نكرده‌اند و از آمدن به محضر شما حیا مى‌كنند اجازه دهید هر دو افطار نمایند. ▫️حضرت جواب نداد. آن مرد گفته‌اش را تكرار كرد، حضرت پاسخ نگفت، مرد بار سوم گفتارش را تكرار كرد. ▪️حضرت فرمود : آنها که روزه نبودند، چگونه روزه بودند در حالی كه گوشت مردم را خورده‌اند، به خانه برو و به هر دو بگو قی (استفراغ) كنند، ▫️آن مرد به خانه رفت دستور قی کردن داد، آن دو قی كردند در حالی كه از دهان هر یك قطعه‌اى خون لخته شده بیرون آمد... ▪️آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و داستان را گفت، ▫️حضرت فرمود : به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر این گناه غیبت بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند!! 📚منبع : عرفان اسلامی(شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)،حسین انصاریان، ج 10 .