رفته بود کاخ کرملین، قرار داشت با پوتین... همون رئیسجمهور روسیه! 🏛️
تا پوتین بیاد، وقت اذون شد. حاجی یهو بلند شد، بیمعطلی...
اذون گفت، با صدایی محکم و آروم که توی سالن پیچید... ⏳🕌
بعد هم اقامه... و رفت سر سجاده. همه مات و مبهوت نگاهش میکردن... 😳👀
با آرامش کامل، ایستاد به نماز... یه نماز وسط قلب سیاست، وسط یه کاخ بزرگ، توی خاک غربت.
میگفت: «توی عمرم، هیچوقت از نماز اینجوری لذت نبرده بودم...» ✨
نماز که تموم شد، پیشونیش رو گذاشت روی مهر... همونجا، بیتکلف، با همه وجود...
چه وصلی بود اون لحظه بین بنده و خالق... چه اقتداری داشت اون سادگی... ❤️🔥