🔰شهادت مسؤل پرهیزکار
🔹دوازده مرداد هزار و چهارصد وقتی ظهر شد، کاری مهمتر از این به ذهنم نمیرسید: «متن حکم تنفیذ» را ببینم. داشتم فرازها را پشت سر هم میخواندم که یکیشان غافلگیرم کرد و چشمهایم گرد شد.
همانجایی که رهبری ــ یعنی کسی که او را در قلّهی تقوا میدانستم و میدانم ــ آقای رئیسی را با وصف «پرهیزکار» توصیف کرده بود. یعنی علیرغم بیتعارفی و احتیاطی که از رهبری معروف است، تقوای رییسجمهور جدید امضا شده بود. سریع جستجو کردم و همه احکام تنفیذ از سال ۶۸ را خواندم و مطمئن شدم که تعجبم درست بوده. چون تجلیل از روسای جمهور قبلی، در تمامی حکمها وجود داشت اما وصف تقوا و پرهیزکاری برای هیچکدامشان استفاده نشده بود.
🔹مدال بزرگ و بیسابقهای بود که چالش مهمی در مقابلش قرار داشت: رییسجمهور مثل رهبری نیست که فقط مسئول «جهتگیری نظام» باشد. بلکه باید آن جهتگیریِ الهی را در هزارتوی ساختارها و رویّهها و آییننامهها و... جاری کند. یعنی آن مدال تقوا و پرهیزکاری و همهی آبرویی که پشت سرش بود، باید پشتوانهای برای ایجاد «تقوای جمعی» و «پرهیزکاری ساختاری» میشد. کاری که بدون «ابزار علمی» و «تمرین عملی» ممکن نبود و فقدان این چیزها در کشور، دانشمندتر از آقای رئیسی در علم و پرتجربهتر از او در عمل را زمین زده بود. در نتیجه، طبیعی بود که غبار ناهنجاریهای معیشتی و تورم روی خدمات دولت بنشیند و نگرانی برای این سرمایه بزرگ، پررنگتر شود.
🔹اما همیشه در چنتهی خدا چیزهای دیگری هم پیدا میشود. مثلاً؟ مثلِ شاهمرگ یا همان «شهادت» خودمان. که اهل تقوا و اخلاص را از همهی مشکلات ساختاری و دو قطبیهای حلنشده، عبور میدهد و از راهی میانبُر، عزت و آبرو برایشان میسازد و آن را به «شهود» جامعه میرساند تا همه به پاکی آنها «گواهی» دهند و به جای اینکه با لمس ناکارآمدیها، همه را به ناراستی متهم کنند، «شاهد» صدق شوند و نفَسی برای ادامه راه، تازه کنند. انگار کن که امامرضا در شب یازده ذیقعده، «پرهیزکاری» خادمش را خرید و به او آبرو و عزت بخشید و اخلاصش را امضا کرد و از «من یتق الله یجعل له مخرجا»، تفسیر تازهای در ارتفاعات ورزقان رقم زد و راه برونرفت جدیدی برای رئیسی عزیز ساخت.
🔹 مبارکِ جمهوریاسلامیِ عزیزتر از جان باشد که دوباره پاکی و نورانیتش ثابت شد:
نظامی که با وجود چالشهای بزرگ و در بستر ناکارآمدیهای مزمن، باز هم عنصر مخلص و مسئول پرهیزکار میپرورد و حتی اگر مدتی بگذرد، نهایتاً خدا نور این گوهرها را در چشم همه جلوهگر میکند. بالاخره در میانهی «ظلمات الارض» و نظامهایی که بر محور دنیاخواهی شکل گرفتهاند و فنسالارانی را تربیت میکنند که بر سر منافعشان همدیگر را میدرند، جایی باید باشد که در حد وسع و ظرفیتش، «نورالله» را بتاباند و اخلاص و تقوای رهبرش، بستری برای پرورش مسئولینی شود که خلوص و پرهیزکاریشان درست در بحبوحهی کاستیها، عیان شود و همه را غافلگیر کند.
🔹 هر چه باشد، وقتی به آن آستان خادمپرور میرسیم و روبروی ضریح میایستیم، یادمان دادهاند که به حضرت اباالحسن بگوییم:
ــ السلام علیک یا «نور الله فی ظلمات الارض»
🔸پی نوشت: به یاد حسین امیرعبداللهیان؛ دیپلماتی که در دل طوفانالاقصی با صراحتش طوفان به پا کرد و وزیرخارجه کل محور مقاومت شد و سخنگوییِ پهپادهای لبنانی و کروزهای عراقی و بالستیکهای یمنی را شخصاً به عهده گرفت؛ همو که رفتوآمد ساده و بیتکلفش از همسایگی خانهی پدری ــ شهرکی عادی در حاشیه غربی تهران ــ به وزارت خارجه، در خاطرم حک شده و فراموشم نمیشود...
✍محمد صادق حیدری