📚حضرت ایوب علیهالسلام
✍نقل است ایوب نبی پیامبری بود
که از انواع نعمتهای مادی و معنوی
همچون خیل گوسفندان، مزارع سرسبز،
محصولات کشاورزی، چشمههای روان،
پسران تنومند بهره مند بود
و البته زبانی شکرگزار و دستی گشاده داشت.
شیطان به پروردگار گفت :
سپاس گویی ایوب به دلیل آن است که
در عسرت و سختی نیفتاده؛ اگر او نیز در
تنگنای زندگی قرار بگیرد، زبان شکر در
کام فرو خواهد برد.
خدای متعال برای اینکه به شیطان بفهماند شکر ایوب نه به دلیل مال و ثروت و مکنت که به دلیل بندگی اوست، بر همه آنچه ایوب داشت، قلم نیستی کشید؛
🔻گوسفندانش مردند، خیل گاو و شترانش به گوسفندانش پیوستند، مزارعش را آفت خشکی فرا گرفت و پسران دلبندش زیر آوار،
داغی بزرگ بر دل پدر نهادند.
از این پس ایوب ماند و فقری که تار عنکبوت به چهار دیوار زندگی او تنید.
البته همسری مهربان که آخرین باز مانده همه نعمتها به شمار میآمد و زبان شکر و سپاس که هیچ گاه ایوب آن را به لطف و رحمت الهی از دست نداد.
ایوب در آزمون سخت فقر قرار گرفت
و آنچه این آزمون را تکمیل کرد، بیماری جان کاهی بود که هفت سال و بنا به قول دیگر، هفده سال دامان این پیامبر الهی را فرا گرفت.
🔻از آن پس اطرافیان از او دور شدند و همسرش امیدوارانه پرستاری شوهرش را بر عهده گرفت؛ اما فانوس امید او نیز روز به روز کم فروغ تر میشد.
(هفت سال ، زمان کمی نیست که از یک بیمار پرستاری کنند، یک تنه و بی همراه چه برسد به هفده سال)
وقت آن رسید که ایوب زبان به استغاثه باز کند و از خداوند گشایشی بخواهد:
«وَأَيُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّـٰحِمِينَ؛
و ایوب را به یاد آور هنگامی که پروردگارش را خواند و عرضه داشت:
🤲خدایا بد حالی و مشکلات به من روی آورده و تو مهربانترین مهربانانی!».
خداوند دعای مؤدبانة حضرت ایوب را مستجاب کرد و به او وحی فرمود تا ؛
در چشمهای خنک خود را شست و شو بدهد و سپس نعمتهای قبلی افزون بر نعمتهای جدید به ایوب روی آورد 🌱
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
التماس دعا شیری زنجانی