💠 تشرف حاج سید احمد خوشنویس
هر روز زیارت عاشورا بخوان؛ ما خرجی تو را میفرستیم.
▫️حاج سید احمد اصفهانی (رحمه الله) برای ما نوشت:
▫️من به مسجد سهله مشرف میشدم.
▫️روز جمعهای در حجره نشسته بودم که ناگاه سید مُعمّم و مُوَقّری داخل شد.
▫️ایشان قبای فاخری پوشیده و به آنچه درگوشه حجره بود، نظری انداخت. در آنجا تعدادی کتاب و ظرف و فرشی بود.
🔹 فرمود: اینها نیاز دنیویات را تامین میکند؟ تو هر روز صبح به نیابت از صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) زیارت عاشورا بخوان و من ماهیانه برای تو خرجی میفرستم. آن را بگیر که اصلا محتاج به احدی نباشی.
▫️سپس مقداری پول داد و گفت: این مبلغ برای یک ماه تو کافی است.
▫️بعد از این حرف به طرف در مسجد به راه افتاد؛ در حالی که من قدرت نداشتم از زمین برخیزم.
▫️زبانم هم بند آمده بود و هر چه خواستم صحبتی کنم، نتوانستم.
▫️همین که بیرون رفت، مثل این که زنجیرهایی آهنین به من بسته شده بود که با رفتن ایشان باز شد و قدرتی پیدا کردم، برخاستم و از مسجد خارج شدم؛ ولی هر قدر جستجو کردم، اثری از آن آقا ندیدم.
📚 برکات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف (حکایات العبقری الحسان) حکایت ۱۱۸
💎مدرسه اهلبیت
@madraseh135