گفتگوی خوب از دیدگاه امام صادق علیه‌السّلام. راوی می‌گوید که مفضل ـ یار مشهور امام صادق(علیه‌السلام) ـ در مکه بود، دید که یکی آن‌جا نشسته و عده‌ای هم دورش را گرفته‌اند. متوجه شد إبن‌أبی‌العوجاء است و دارد سخنان کفرآمیز می‌گوید و عملاً خدا و پیامبر را زیر سؤال می‌برد و شبهه‌پراکنی می‌کند. جناب مفضّل به غیرت دینی‌اش برخورد و شروع کرد به اعتراض، پیش خود گفت: ای وای ! چیزهایی که این می‌گوید، اگر به گوش مردم برسد، همه بی‌دین می‌شوند. فریاد زد: «یا عَدُوَّالله! اَلْحَدْتَ فی دینِ اللهِ». ای دشمن خدا! در دین خدا الحادکردی. «وَ أنْکَرْتَ الْبارِیَ جَلَّ قُدْسُهُ» منکرِ حضرتِ حقی. خودش می‌گوید نتوانستم غضب خود را کنترل کنم. إبن‌أبی‌العوجاء گفت که چه خبر است؟! «ای مرد! اگر تو اهل کلامی، بیا بنشین بحث‌کنیم، و اگر از اصحاب جعفربن‌محمد هستی او با ما به این نحو مخاطبه ‌نمی‌کند. گفت: جعفر بن محمد، از ما بیشتر از آنچه تو شنیدی، از این کلمات شنیده و هیچ فحشی هم به ما نداده».       عنایت بفرمایید؛ کسی این حرف را می‌‌زند که اصلاً امام صادق(علیه‌السلام) را قبول ندارد. در ادامه‌، در وصف امام صادق(علیه‌السلام) می‌گوید: «او مردی است حلیم و باوقار و عاقل و محکم و ثابت، که از جای خود به‌درنرود و از طریق رفق و مدارا پابیرون‌نگذارد. غضب او را سبک‌ننماید» ، به این معنی که حضرت در حین بحث با ملحدان نیز غضب ‌نمی‌کنند که سبک و بی‌محتوا بشوند. « بشنود کلام ما را و به همة دلایل ما گوش‌دهد به‌نحوی که گمان‌کنیم بر او غلبه‌کرده‌ایم و حجت او را قطع نمودیم ، آن وقت شروع کند به کلام ، پس باطل کند حجت و دلیل ما را به کلام کمی، و خطاب غیِر بلندی، ملزم کند ما را به حجت خود و عذر ما را قطع کند و ما را از ردّ جواب خود عاجز نماید ، فَاِنْ کُنْتَ مِنْ اَصْحابِه فَخاطِبنا بِمِثْلِ خِطابِه ، پس اگر تو از اصحاب اویی ، مانند او با ما گفتگو کن»