فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞لحظه تسلیم‌شدن محض در مقابل خدا و رخ‌دادن معجزه👆 ✅۲ داستان جالب🔰 اول)تار عنکبوت،حافظ جان پیامبر ازوقتی‌که پیامبر مبعوث شد کارشکنی‌ های زیادی کردند تااینکه طرحی ریختند که از هر قبیله‌ای یک چاقوکش بیاید و همگی به خانه‌ی پیامبرحمله کرده و ایشان را بکشند وقبیله پیامبر هم نمیتواند با همه‌ی قبائل درگیر شود، چون قاتلین از قبائل مختلف بوده‌اند.. جبرئیل به پیامبر خبر داد و آن شب پیامبر حضرت علی را جای خود خواباند و از مکه خارج شد و به غاری رفت دشمنان وقتی آمدند و دیدند علی جای پیامبر خوابیده است، با فردی که تخصصش ردیابی بود جستجو را شروع کردند تا به کنار غاری رسیدند که پیامبر در آن‌جا رفته بودند.. اما دیدند در غار با تار عنکبوتی بسته شده است و گفتند اگر کسی وارد غار شده بود تار عنکبوت پاره میشد و بازگشتند.. درلحظه‌ آخر(به اصطلاح فوتبالیست‌ها: دقیقه نود) که تا چندمتری ایشان آمده بودند چه کسی می‌توانست پیامبر را حفظ کند، جز لطف خداوند؟ دوم)بازشدن‌دریا برای موسی‌وپیروانش وقتی‌فرعون برای‌نابودکردن‌حضرت موسی، سپاه خود را آماده کرد،موسی ع با یارانش از شهر فرار کردند فرعونیان به دنبالشان بودند که به دریا رسیدند؛ پشت‌سرشان دشمن و روبرو دریا خداوندفرمود:اِضرب بِعَصاکَ الْبَحْر عصایت را به آب دریا بزن. شعرا،63 وقتی موسی عصایش را زد، دیدند آب‌ها کنار رفت و وسط دریا راه عبوری باز شد خداوندفرمود: لاتَخاف دَرَکا ولا تَخشی نترس وعبور کن،خدا با شماست و لحظه‌ی آخر(دقیقه نود) آن‌ها را از بن‌بست نجات داد ‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌┅═✧❁🇮🇷❁✧═┅┄ دانشکده علوم قرآنی سبزوار ═━⊰🍂🌸🌺🍂⊱━═╮ 🆔 @sabzevarquran ╰═━⊰🍂🌸🌺🍂