به مناسبت دهه کرامت و ولادت امام رضا علیه السلام 👇 قصیده ای در مورد 🌳🌳 جسم است خاک و آنکه به او داده جان، درخت دستِ زمین که آمده تا آسمان ، درخت هرچند عطرِ ناب و دل انگیز با گل است لطفی دگر نهاده به هر بوستان، درخت در مُصحفش خدا که دهد وعده ی بهشت فرموده از فضائل باغ جنان، درخت هر برگ او زبان به تشهد گشوده است دیگر مگو به رحم به او:"بی زبان درخت" حتی زبان فلسفه ی مرگ و زندگی است وقتی که میرسد به بهار و خزان درخت روزی که درگذشت چه ارثیه ای گذاشت شد یادگار زنده ی آن باغبان، درخت آن دم که آفتاب بَرد تاب عابران خود میشود به رهگذران سایه بان درخت آنجا که یک پرنده پی لانه میرود آغوش باز کرده، شود آشیان درخت روزی ز روز های بهارین به بوستان مهمان رسیده بود که شد میزبان درخت خود گرچه پیر بود همان دم مراد یافت از بالهای خسته ی مرغ جوان... درخت پیچید عطر ناب حرم در مشام او شد مست بارگاه امام جهان درخت گفت از کجا رسیده ای ای مرغ نیک بخت از من مدار راز دلت را نهان.. درخت‌‌‌‌... اشکی فشاند و گفت من از مشهد الرضا... نام رضا شنید که شد تازه جان درخت القصه روزگار گذشت و فلک دوید از خاک خسته بود و دگر ناتوان درخت روزی شنید وقف حریم رضا شده است گفتند اهل قریه به هم زیر آن درخت صبحی دعای هر شب او مستجاب شد نجار روستا به تنش زد نشان... درخت... آماده شد برای زیارت، برای عشق خم شد سلام داد به آن خاندان درخت افتاد چون به عشق رضا ثامن الحجج اِستاد در حریم مَلَک پاسبان درخت سنگ کبوتر حرمش را به سینه زد شد عاقبت دری به همان آستان درخت مِهر رضاست آب حیاتی که گفته اند اینگونه میشود که شود جاودان درخت پایانِ قصه اش شده آغاز عاشقی آن بوسه گاه پاک همه زائران... درخت سیدمحمدصادق آتشی @Sadeghatashi7