چه صدایی است صدای دهل و طبل عزایش
چه نوایی است نوایی که بلند است برایش
به تن پیر و جوان رخت سیاه است و به راه است در این جاده ی پر نور چه شوری چه شعوری
چه حضوری
وَ عجب راه عبوری که سرآغاز قیامش نجف حضرت حیدر وَ سرانجام صعودش به سلامی است مزین که به ارباب دو عالم برسانی
کربلا چیست همان روح عظیمی است که در پیکر اسلام دمیده است
وَ این قلب تپیده است که ما زنده بمانیم
کربلا چیست
زمینی که در آن پای خدا هر چه که دارند سپارند مگر فطرت خود را
نفروشند به یک دانه گندم همه ی عزت خود را
کربلا چیست
همان بانگ بلندی است که چون شمع درخشنده ی آزادگی و بندگی حضرت حق محو کند بیرق تاریکی و طاغوت زمان را
کربلا چیست که اینگونه به جوشند و خروشند برایش همه ی خلق جهان پیر و جوان ، مرد و زنان آمده اند از دل پر درد زمان غم بزدایند در این رود خروشان
کربلا قبله دلهای پریشان جهان است و عیان است که باقی است همان قصه ی دیروز در این روز
همان ظلم، همان ظلمت بی حد و حصار است همان گرد و غبار است چنان تیره و تار است ستمکار سوار است به افکار و به رفتار جهان هست مسلط و گرفته است مسلسل سوی کودک
نه یکی بلکه هزاران به هزارند که قربانی فرعون زمانند
آی انسان معاصر، درد با توست مجاور
خیز از خواب و ببین شعله ی بیدادِ خزان را
خیز از خواب و ببین اشک یتیمان و زنان را
کربلا را نه به تاریخ که با دیده ی بیدار ببین هان شمر را حرمله را در کت و شلوار ببین هان
زخم دیرینه ی تاریخ نمک میخورد اینک
طفل معصوم از این قوم کتک میخورد اینک
روح وجدان بشر باز محک میخورد اینک
غزه آن بانگ بلند است که از خواب بخیزی
غزه تصویر رسایی است که از شر بگریزی
غزه حقی است که بایست برایش بستیزی
کربلا پیش روی ماست مجسم
وَ شده لشکر ارباب مصمم
اربعین است کنون خط مقدم
تا به دنیا برسانیم پیامی
ز امامی که شهید است
الا اهل جهان موسم فریاد رسیده است
بر سر حل معما به تحیر، به تماشا
به دو راهی که رسیدیم چه دیدیم
یک طرف راه زر و زور و ریاست
یک طرف راه حسین است همان راه سعادت
انتخابش همه در دست من و توست من و تو
که در این راه بمانیم و یا دل بدوانیم در آن چاه هلاکت
پیر ما گفت که از کرب و بلا میگذرد قدس
همه پای پیاده در این گرمی جاده
چنان رود روانیم که سلامی برسانیم به آن جلوه ی والای محبت به آن شاه کرامت به آن ماه سعادت که حسین است حسین است
خلق ایران و عراق آمده زیر عَلَم تو
باشد این از کَرَم تو
هر عمودی که در این راه شمردیم
از یاد نبردیم که سربازی فرزند تو امروز وظیفه است
وه چه نزدیک شده لحظه دیدار
شود صبح پدیدار و رسد یار
چه زیباست رهایی زمین از ستم و درد و سیاهی
به دستان کریمانه ی خورشید الهی
آی انسان معاصر، درد با توست مجاور
خیز از خواب و ببین شعله ی بیدادِ خزان را
خیز از خواب و ببین اشک یتیمان و زنان را
کربلا را نه به تاریخ که با دیده ی بیدار ببین هان شمر را حرمله را در کت و شلوار ببین هان
زخم دیرینه ی تاریخ نمک میخورد اینک
طفل معصوم از این قوم کتک میخورد اینک
روح وجدان بشر باز محک میخورد اینک
غزه آن بانگ بلند است که از خواب بخیزی
غزه تصویر رسایی است که از شر بگریزی
غزه حقی است که بایست برایش بستیزی
کربلا پیش روی ماست مجسم
وَ شده لشکر ارباب مصمم
اربعین است کنون خط مقدم
تا به دنیا برسانیم پیامی
ز امامی که شهید است
الا اهل جهان موسم فریاد رسیده است
سیدصادق آتشی
@Sadeghatashi7