🔴ای حاکم، وظیفه تو برقراری عدالت و محو فقر از چهره جامعه است نه کشورگشایی روزی مأمون با خوشحالی به محضر امام رضا(ع) آمد و نامه ‏ای را خواند که در آن نامه از پیروزی لشگرش، و فتح یکی از بلاد کابل، سخن به میان آمده بود. امام به او گفت: آیا فتح یکی از شهرهای مشرکان، تو را خوشحال کرده است؟ مأمون: آیا چنین فتحی مایه‏ شادی نیست؟ ✅امام: در مورد امت محمد(ص) و مسئولیت زمامداری که خداوند آن را در اختیارت نهاده، از خدا بترس! «فانک قد ضیعت امور المسلمین، و فوضت ذلک الی غیرک، یحکم فیهم بغیر حکم الله عزوجل...» همانا تو امور مسلمانان را تباه ساخته ‏ای، حکمرانی را به غیر خود واگذار نموده‏ ای که در میان مسلمانان به غیر حکم خدا حکمرانی می‏کنند (تو با نصب فرمانداری نالایق و ستمگر، حق مسلمانان بلاد را تباه نموده ‏ای، اکنون به خاطر فتح فلان قریه خوش رقصی می‏کنی؟) تو در این بلاد نشسته ‏ای ولی ...به مسلمانان مهاجر و انصار، ظلم می‏شود، به طوری که مدتهاست در فقر و نداری هستند و به آنها ستم می شود، و دسترسی به تو ندارند و کسی به داد آنها نمی‏رسد، از خدا بترس، و به امور مسلمانان توجه داشته باش! «اما علمت ان والی المسلمین مثل العمود فی وسط الفسطاط، من اراده اخذه» آیا نمی‏دانی که زمامدار مسلمانان مانند ستون وسط خیمه است، که هر کسی در درون خیمه است بخواهد می‏تواند آن ستون را بگیرد.» تو نیز باید به مسلمانان این‏گونه نزدیک باشی، و مردم به تو دسترسی داشته باشند، و شکایتهای خود را به تو برسانند...» ✅ «تو را در داخل كشور اسلامی‌ برقرار كن و و را برطرف کن و به مشكلات مردم رسيدگي كن. اين مايه خرسندي و خشنودي يك حاكم مسلمان است، نه كشورگشايی و فتوحات تازه و افزودن بر قلمرو جغرافيایی كشور اسلام، بدون اين‌كه محتواي اسلام و جوهر دين كه عدالت است، اجرا شده باشد». 📖عيون اخبار الرضا، ج ۲،ص۱۶ مسند امام رضا، ج ۲،ص ۱۴۹و۱۵۲