دوش می‌آمد و رُخساره بَر افروخته بـود! تا کجا باز دلِ غَمزده ای، سوخته بـود. رَسمِ عاشق کُشـی و، شيوه شَهر آشوبـی! جامه ای بود که بَر، قامتِ او دوخته بـود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌🌹صدرا🌹