« دل می رود ز دستم؛ صاحب دلان خدا را »
ماشین نگیر لطفن، من می برم شما را
غارتگران فامیل، خوردند مثل یک فیل
سالاد و پای سیب و آجیل و باقلوا را
« آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است »
با همسرت محبت؛ با مادرش مدارا
یک آشنا به بنده دیشب تراولی داد
« باشد که باز بینیم دیدار آشنا را »
ای آن که زیر پایت جز بنز یک هیونداست
« روزی تفقدی کن درویش بی نوا را »
در کافه ای رفیقم، هی می کشید قلیان
گفتم به او: عزیزم!، دودی نکن فضا را
درس معلم امروز، هرچی!! بوَد نیارد
یکشنبه! هم به مکتب، طفل گریز پا را
#امیرحسین_خوشحال