2.31M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
آفتاب شب یلدای همه گریه ی پشت تمنای همه هیچ کس یاد غریبیِ تو نیست گریه کن جای خودت، جای همه دور و اطراف عمه ات زینب چون که محرم نبود گفت بیا.... آقا ، همه ی شهر به چاه افتادند مددی یوسف زهرای همه بنشین تا بنشانی همه را دربیار از نگرانی همه را کاش میشد ز سفر برگردی.... با همان چند نفر برگردی چله ی اشک گرفتیم برات به امیدی که سحر برگردی مادرم گفت همین جا بنشین می نشینم دم در برگردی سیزده قرن نشستیم نشد بنشینم چقدر برگردی نور چشمان همه می رفتی قول دادی به نظر برگردی خشکسالیم کویریم بیا قبل از آنی که بمیریم بیا ✍آقای صابر خراسانی 🌹صدرا🌹