هشدار شدید به دوست ناسزاگو امام صادق (ع) دوستی داشت که همواره باهم بودند، و به طور صمیمی انیس و مونس هم بودند، روزی دوستش به غلامش تندی کرد و گفت: ای زنازاده کجا بودی؟  وقتی که امام صادق (ع) این دشنام را از او شنید، به قدری ناراحت شد که دستش را بلند کرد و محکم بر پیشانی خود زد، و سپس فرمود: سبحان الله، آیا نسبت ناروا به مادرش میدهی؟ من تو را آدم پرهیزکاری می دانستم (ائمه (ع) همیشه مأمور نیستند که از علم غیب خود استفاده کنند) ولی اکنون می بینم، پرهیزکار نیستی  دوست امام (ع) به آن حضرت عرض کرد: فدایت گردم، مادر این غلام از اهالی سند (از سرزمین هند) و بت پرست می باشد)(بنابراین ناسزا به او اشکال ندارد). امام صادق (ع) به او فرمود: الاعلمت ان لکل امة نکاحاً تنح عنی :  آیا نمی دانی که هر امتی بین خود قانون ازدواج دارند؟ از من دور شو  از آن هنگام، بین آنها جدایی افتاد، و تا آخر عمر، این جدایی ادامه یافت. داستان راستان ج۱ ص۱۵۹