*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌺🍃روزی امیرالمؤ منین علیه السلام با عده ای از اصحاب خود بود که مردی آمد و گفت : یا علی من با پسر بچه ای لواط کرده ام اینک می خواهم مرا پاک کنی. فرمود به خانه ات برگرد شاید این سخن را بر اثر اختلال مزاج و آشفتگی حواس می گویی ، فردا برای مرتبه دوم آمد و گفتار خود را تکرار کرد این بار نیز به او همان جواب را داد، تا چهار دفعه این عمل را انجام داد، دفعه چهارم علی علیه السلام فرمود درباره مثل تو، پیامبر اکرم سه نوع حکم نموده هر کدام را مایلی انتخاب کن. 1⃣ یا یک شمشیر به گردنت بزنند تا هر جا همان ضربت کار کرد. 2⃣ یا از بالای قله کوهی دست و پا بسته پرتابت کنند. 3⃣و یا با آتش ترا بسوزانند . پرسید: یا امیرالمؤمنین کدامیک از کیفرها دردناکتر است ؟ فرمود: سوختن. گفت من همان را انتخاب می کنم. فرمود: وسیله آتش افروختن تهیه کن، قبول کرد و خیلی زود وسایل آتش را آماده کرد . آنگاه جوان ایستاد و دو رکعت نماز خواند بعد از نماز عرض کرد:پروردگارا تو خودت می دانی چه گناهی کرده ام اکنون پیش پسر عمو و جانشین پیامبر آمده ام و درخواست پاک شدن کردم او مرا مخیر بین سه کار کرد و من آن که از همه سخت تر بود برگزیدم، خدایا از تو می خواهم این کیفر دنیوی را کفاره گناهم قرار دهی و در آتش آخرت مرا نسوزانی؟! از جا حرکت کرد، سیلاب اشک فرو ریخت. داخل گودالی که علی علیه السلام برایش حفر کرده بود نشست ، شراره آتش را از چهار طرف می دید که به سویش می آید. اشکهای امیرالمؤ منین و تمام صحابه جاری شد، در این حین علی علیه السلام رو به آن مرد کرده فرمود از جای خود حرکت کن تمام ملائکه آسمان و زمین را به گریه انداختی ، خدا تو را بخشید، برو ولی دیگر مبادا عمل گذشته را تکرار کنی. •┈┈••✾🍃🕊🍃✾••┈┈•