🌹صدرا🌹
*🛑🛑این سکوت رهبری، معنا دارد...* 🛑🛑نقل است، هنگامی‌که مکه به دست مسلمانان فتح شد، رسول خدا (ص) برای
علامه مجلسی در ج 19 بحار ط سنگی ص 10 می گویند: آیه 93/ انعام در حق ایشان نازل شده است. صدوق در رابطه با شأن نزول این آیه می فرماید: عبدالله بن سعد بن ابی سرح آخر آیات را تحریف می کرد [1] و بعد می رفت عنوان می کرد که من در قرآن دست بردم. پیامبر(ص) (ص) فرمود: " هو الواحد " عبدالله می گفت اگر فرقی ندارد پس من هم مثل او آیات نازل می کنم. و آیه مذکور در مذمت او نازل شد، او بعد از این متواری شد و پیامبر(ص) را هجو می کرد، پیامبر(ص) در حق او فرمود هر که عبدالله را بیابد، اگر چه به پرده کعبه چنگ زده باشد، باید او را بکشد. صدوق در ادامه می گوید: منظور پیامبر(ص) از " هو الواحد " این بوده که عبدالله چه تغییر بدهد یا ندهد؛ آنطوریکه من املاء می کنم نوشته می شود و جبرئیل به اصلاح آن می پردازد. البته تحریفات او از طریق وحی اعلام و اصلاح می گردید و علاوه کاتبان دیگری بودند که با نگارش آنها این تحریفات تدارک می شود و تقلب او بزودی فاش می گردید علاوه نوع تغییرات او دگرگونی مهمی را در  معنا ایجاد نمی کرد چون نهایتش این بود که می گفت پیامبر(ص) می گوید عزیزاً حکیماً من می نویسم غفوراً رحیماً . علامه مجلسی در این رابطه که چرا پیامبر(ص) (ص) ایشان و معاویه را با اینکه از منافقین بودند، از جملة کتاب وحی قرار داد می گویند: چون در میان کفار و مشرکین این توهم پدید آمده بود که پیامبر(ص) آیات قرآنی را از پیش خود می سازد رسول خدا (ص) معاویه و عبدالله بن سعد ابن ابی سرح را که از منافقین بودند برای کتابت وحی انتخاب کرده تا حقیقت امر بر آنها آشکار گردد که این آیات از جانب خداوند است و دارای سبک و اسلوب معین و ویژه ای می باشد (و هر گونه تغییری در آن، از نظر پنهان نمی ماند) بهرحال هدف این بود که تا صدق و راستی و حقانیت دعوت او بر همگان آشکار گردد. [2] نتیجه اینکه نه پیامبر(ص) به او اجازه داده که آیات را تغییر دهد [3] نه او توان این کار را داشته است. و اما راجع به وساطت عثمان باید بگوئیم که: عثمان برادر رضاعی او بوده است و آنگاه که پیامبر(ص) (ص) وارد مکه شد فرمود که شش مرد و چهار زن را بکشند که عبدالله بن سعد بن ابی سرح یکی از آن مردان بود. او به نزد عثمان آمد و اظهار توبه کرد، عثمان او را به نزد رسول خدا آورد و برای وی امان خواست رسول خدا (ص) مدتی خاموش ماند تا شاید (چنانکه بعدها خودش گفت) کسی از مسلمانان او را گردن زند اما کسی چنین کاری را نکرد و حضرت رسول (ص) به او امان دادند و توبه اش را پذیرفتند. او بعدها در خلافت عمر و عثمان به کار گماشته شد [4] . پس همانطوریکه پیداست دستور قتل عبدالله بن سعد بخاطر مرتد شدن او و سب النبی بوده و چون او مرتد ملی بوده نه فطری؛ در صورت احراز توبه، حکم اعدام لغو می شود و اصرار عثمان بر این بوده که او توبه نموده است. و از طرف دیگر چون او ساب النبی هم بوده، حضرت رسول می توانسته باز او را اعدام کند و لذا آنحضرت اصحاب خود را در آن قضیه برخورد با عثمان، باز خواست نمودند که چرا کسی بلند نشد و او را به درک واصل نکرد.