گلوله­‌های دشمن پشت سر هم می‌ریخت روی سرمان☄، مانده بودیم چه‌کار کنیم، گفت: متوسل بشین به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تا بارون بیاد🌨... دست برداشتیم به دعــا و حضرت زهرا (سلام الله علیها) را واسطه کردیم، یک ربع نگذشته بود که باران بارید 🌨و آتش دشمن آرام شد... داشت از خوشحالی گریه می‌کرد، گفت: یادتون باشه از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دست برندارین، هر وقت گرفتار شدین امام زمان (عج) را قسم بدین به جان مادرش، حتماً جواب می‌گیرید.