بیت سوم، هشدار است بیت سوم، هشداری است برای انسان، که با کلمه «فغان» آغاز کرده فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب  چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را * منظور از  «لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب» مراد از «لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب» همه «مظاهر دنیا» و دوست داشتن‌ها و کینه ورزیدن‌ها و ... است که توجه انسان را از خدا به خود منصرف می‌کند و صبر از دل و اخلاص از عمل انسان می‌برد و دل و قلب انسان را مانند کاروان غارت‌زده‌ای از همه «مَا عِنْدَ الله» تهی می‌سازد. به عبارت دیگر، حافظ در این بیت، با ادبیات خودش – که گاهی آنچه مربوط به دیگران است را از روی کنایه به خودش نسبت می‌دهد و گاهی برعکس –  این آیه را ترجمه کرده است:  یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ؛ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا، وَلَا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللهِ الْغَرُورُ [فاطر / ۵] = ای مردم! وعده خداوند حقّ است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!  حافظ می‌خواهد بگوید: «اگر می‌خواهی نقطه سفید قلبت سیاه نشود، مراقب جذبه‌های گوناگون و رنگارنگ دنیای فریبکار باشید.» * راه «ترک شیرازی شدن» نزد خدا آری؛ اگر می‌خواهی تو همان ترک شیرازی باشی و خال هندویت در آسمان‌ها جلب نظر نماید کلیدش فقط و فقط ۴ چیز است: ۱ – اخلاص: (صادق بودن با خود و خدای خود و به دیگری نظر نداشتن) «انَّ اللهَ لا یَقْبَلُ عَمَلًا فیهِ مِثْقالُ ذَرَّةٍ مِنْ رِئاءٍ» = خداوند عملى را که هم وزن ذره‏اى ریا، درآن باشد، نمى‏پذیرد. حافظ نیز در بیت بعد می‌گوید: ز عشق ناتمام ما جمال یار مُستغنی‌است به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را؟ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ.... فَلَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى= او نسبت به شما از همه آگاهتر است.... پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر می‏شناسد!   [سوره نجم / ۳۲] ۲ – عمل و افزایش دانش: (عمل کردن به دانسته‌هایت از فرامین خدا و تلاش مدام برای افزایش دانش‌ات در این زمینه.) «مَنْ عَمِل بِما عَلِم، عَلَّمَه اللهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ = هر کس به آنچه می‌داند عمل کند خدا آنچه را که نمی‌داند به او می‌آموزد» ۳ – شکرگزاری: (شکر گزاری از نعمات الهی به قدر توانت. که حق شکر خدا را هیچکس نتواند.) ۴ – توبه و استغفار: (دائم – به خاطر کوتاهی‌هایت در آموختن، عمل کردن، صداقت ورزیدن و شاکر بودن، – درحال عذرخواهی از خدا باشی.) و خلاصه کلام اینکه: اگر می‌خواهی به بالاترین مقامات راه یابی و خدا درپی رضایت تو برآید، کلیدش این است که در مقابل ۴ امر بال از احدی چیزی نخواهی «إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى»[لیل / ۲۰] آنگاه است که خداوند همین انسان را - که راضایت‌ناپذیر است - راضی خواهد کرد که فرمود: «وَلَسَوْفَ یَرْضَى»[لیل / ۲۱]