🍃❤️قصه های واقعی❤️🍃
🍃💝بسیاااار زیباست💝🍃
🍃💙قسمتِ هفتم و پایانی:
🍃❤️عبدالمهدی یک هفته قبل از اعزامش به سوریه مرخصی گرفته بود که خبر شهادت مسلم خیزاب را به ایشان دادند.
🍃❤️گریهاش گرفت. اشک میریخت و میگفت خوش به سعادتش. عاقبت بخیر شد. خدا من را هم عاقبت بخیر کند.
🍃❤️خواب دوستش شهید خیزاب را دیده و خیزاب گفته بود: 👇
🍃💝آن لحظه که تیر خورده بودم و داشتم جان میدادم امام حسین(ع) آمد و دست راستش را گذاشت روی قلبم.
🍃❤️عبدالمهدی هنگام غسل و کفن شهید خیزاب حضورداشت و در گوشش گفته بود دعا کن من هم شهید شوم،
🍃💝شهید خیزاب هم در خواب به همسرم گفته بود: عبدالمهدی شهادت خیلی شیرین بود. شربت شهادت را خوردم و همانجا که در گوشم گفتی و از من خواستی که به امام حسین (ع) بگویم شهید شوی، حضرت زهرا(س) برات شهادتت را امضا کرد.
🍃💚🌴هر کسی میخواهد به شهادت برسد، حضرت زهرا پای شهادتش را امضا میکند.
🍃🌸همسرم قبل از اربعین به سوریه رفت. ماه محرم بود. به من میگفت برو و در مراسم امام حسین(ع) شرکت کن که ایشان گرههای کور را باز میکند. امام حسین(ع) خیلی بابالحوائج است.
🍃❤️میگفت حدیث کسا بخوانید تا ما شهری را که در محاصره است آزاد کنیم.
🍃🌸قبل از شهادتش هم با من تماس گرفت. صدایش گرفته بود ؛
🍃❤️گفت از من راضی هستی؟
🍃🌸گفتم بله، این چه حرفیه.
🍃❤️گفت از من راضی باش.
🍃🌸 دعا کردم و گوشی را قطع کردم.
🍃🌸قبل از شهادتش خواب دیدم که رفتهام حرم حضرت زینب(س). تمام عکس شهدا را در حرم چسبانده بودند.
🍃🌸خانمی آنجا بود که روبند داشت. از آن خانم پرسیدم که اینها عکسهای چه کسانی هستند؟ ایشان گفت: عکس شهدای کربلا.
🍃🌸بعد هم گفت: اینها بسیارعزیز هستند. در میان عکسها تصویر عبدالمهدی من هم بود.
🍃🌸 خیلی نگران شدم تا اینکه خبر شهادت را به من دادند.
🍃❤️عبدالمهدی در شب تاجگذاری امام زمان(عج) همان طور که آیتالله بهجت فرموده بودند به شهادت رسید.
🍃❤️ 29 دی ماه سال 1394 بود. عبدالمهدی با اصابت موشک کورنت به آرزویش رسید.
🍃🌸از شهید کاظمی دو دختر ۱۲و ۷ساله به نام های فاطمه و ریحانه به یادگار مانده است.(سالِ1399ه ش)
🍃💖مزار شهید مدافع حرم سید عبدالمهدی کاظمی ؛ در تختِ فولاد؛ گلستان شهدایشهرِ اصفهان قرار دارد.
🍃🌷اللهم الرزقنا توفیق شهادته فی سبیلک
🍃❤️🇮🇷❤️🍃