🔴فرعون و ادعای خدایی
⭕️فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد.
روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت:
🔵اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
⭕️فرعون یک روز از او فرصت گرفت.
شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.
🔴فرعون پرسید کیستی؟
⭕️ناگهان دید که شیطان وارد شد.
⚫️شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.
⭕️سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!
بعد خطاب به فرعون گفت:
⚫️من با این همه توانایی، لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی میکنی؟
🥀