حديث شبلی؛ اسرار حج راستين از زبان امام سجاد(ع)
هركس به اندازه فهم خود از دريای بینهايت مفاهيم و اسرار حج بهره میبرد، اين واقعيتی است كه همه انديشمندان اسلامی در مورد آن اتفاقنظر دارند، يك فرد كمسواد هم از حج بهره میبرد و بینصيب باز نمیگردد، يك انديشمند و متفكر دينی هم بهره خاص خود را از حج میبرد.
میتوان از اين واقعيت دو برداشت متفاوت داشت؛ يكی اينكه اجازه دهيم هر كسی به اندازه فهم خود از حقيقت حج بهره ببرد و يك برداشت ديگر هم اين است كه آموزههايی را در اين راستا ترويج كنيم تا درك مخاطب بالا رفته و بتوانند هر چه بيشتر از واقعيت حج بهرهمند شوند.
روايات متعدد در مورد حج، نشان دهنده تلاش ائمه اطهار برای بالا بردن فهم مردم از واقعيات حج است، يكی از اين روايات ارزشمند، روايتی از امام سجاد(ع) است كه در پرسش و پاسخ با شبلی مطرح شده است.
در اين حديث ارزشمند حضرت سجاد(ع)، يك به يك مناسك حج را شمرده و اسرار، باطن و حقيقت عملی آن مناسك را عنوان میكنند و از شبلی كه در حقيقت میتواند نمادی از هر شيعه حجگزار باشد، سؤال میكند، آيا در هنگام انجام اين اعمال به حقيقت آن هم توجه كردهای؟ پاسخ اين صحابه به همه سؤالهای حضرت سجاد(ع)، منفی است؛ اما نكته ارزشمند اين حديث در اين رويداد است كه شبلی پس از آموختن اسرار حج، سال بعد با بصيرت و آگاهی سفر حج را آنچنان كه شايسته يك شيعه است از نو انجام میدهد.
بهرهگيری از مفاهيم ارزشمند حديث شبلی میتواند زمينهساز ارتقای آگاهی و بصيرت زائران در زمينه واقعيات حج باشد.
در اين حديث حضرت سجاد(ع) از شبلی سؤال میكند، وقتی به ميقات رسيدی و لباسهای خود را بيرون آوردی و غسل كردی آيا نيت كردی كه با در آوردنِ لباس، نافرمانی خداوند را در میآوری و كنار میگذاری؟ و آيا نيت كردی كه با درآوردن لباسهای دوخته شده، از ريا و دوروئی و انجام كارهای نادرست، كناره میگيری؟ و آيا هنگام غسل احرام، نيت كردی كه روح و قلبت را از گناهان و لغزشها میشويی؟
شبلی گفت: نه اينگونه نيت نكردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً به ميقات وارد نشدی و لباس درنياوردهای و غسل نكردهای. سپس حضرت سوال كردند كه وقتی بدن خود را از موهای زائد پاك میكردی و احرام میبستی و قصد عمره و حج داشتی، آيا نيت كردی كه با پاك كردن موهای زائد، گناهان و زشتیها را از خود دور كنی؟ و آيا هنگامی كه احرام بستی، نيت كردی كه ديگر هيچ حرامی را مرتكب نشوی؟ و آيا هنگامی كه نيت عمره و حج كردی، نيت كردی كه از وابستگی به هر چه غير خداست خارج شوی؟ شبلی گفت: نه اينگونه نيت نكردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً خود را تميز نكردهای و احرام نبستهای و نيت عمره و حج نكردهای.
سپس حضرت سوال كردند كه وقتی وارد ميقات شدی و دو ركعت نماز احرام را خواندی و لبيك گفتی، آيا با وارد شدن به ميقات نيت كردی كه میخواهی به زيارت خدا بروی؟ و آيا هنگامی كه نماز احرام میخواندی نيت كردی كه میخواهی با نماز كه بهترين اعمال است به خدا نزديك شوی؟ و آيا هنگامی كه لبيك گفتی، نيت كردی كه تعهد اطاعت بهخدا بدهی و از تمام نافرمانیها كناره بگيری؟!
شبلی گفت: نه اينگونه نيت نكردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً وارد ميقات نشدهای و نماز نخواندهای و لبيك نگفتهای!
سپس حضرت سوال كردند: آيا وقتی كه به مكه رسيدی و داخل حرم شدی، با ورود به مكه نيت كردی كه به دنبال خدا آمدهای؟ و آيا هنگامی كه وارد محدوده حرم شدی، نيت كردی كه احترام تمام مسلمين را نگاه داری و ديگر غيبت نكنی؟! شبلی گفت: نه اينگونه نيت نكردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً وارد مكه و حرم نشدهای!
سپس حضرت سوال كردند كه وقتی طواف كردی و حجرالاسود را لمس كردی و در مقام ابراهيم نماز خواندی و سعی بين صفا و مروه كردی، آيا با طواف و لمس حجرالاسود نيت كردی كه با خدا دست دادهای و ديگر با او مخالفت نخواهی كرد؟ و آيا هنگامی كه در مقام ابراهيم برای نماز ايستادی نيت كردی كه در انجام فرمانهای خداوند و دوری از نافرمانی، همت كنی و پايدار باشی؟ و آيا وقتی نماز خواندی، نيت كردی كه به حضرت ابراهيم(ع) اقتدا كنی و با اين نماز بينی شيطان را به زمين بمالی؟ و آيا وقتی سعی بين صفا و مروه كردی، آيا نيت كردی كه از غير خدا بهسوی خدا فرار كنی و اين حال تو را خدا ببيند و اينكه هميشه بين خوف و رجاء باشی؟!
شبلی گفت: نه اينگونه نيت نكردم؛ حضرت فرمود: پس واقعاً طواف نكردی و دست به حجرالاسود نزدهای و نماز نخواندهای و سعی نكردهای!
ادامه دارد ...