9.32M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
یه عراقی ۳۰ سال پیش دریزد روستای سرو و ارنان با زنی ازدواج می کنه وبعد از چندسال به خانمش میگه بریم عراق؛ خانمش نمیره وان هم بچه ۲ ساله رابرمیداره ومیره عراق وبه بچه اش مگه مادرت مرده و حالا که بر اثر مریضی درحال فوت بوده به فرزندش جریان راتعریف می کنه وپسرهم باواتساب وتماس های تلفنی بامادرصحبت مکنه ومادرهم باکاروان پیاده روی به عراق می رود وبعداز ۲۸سال فرزند خود را می بیند