🌹صدرا🌹
عبرت‌های اغتشاشات و تابلوهای راهنمایی برای عبور از پیچ تاریخی: هر چند اغتشاشات به پایان رسیده است ا
ادامه از یادداشت پیشین با عنوان «عبرت‌های اغتشاشات و تابلوهای راهنمایی برای عبور از پیچ تاریخی»: ۲- گذار از پیچ «تبرج جاهلی»: عصر حاضر را می‌توان شکل جهش یافته‌ای از فرهنگ تبرّج جاهلی دانست. مقصود از تبرج، خودنمایی با تکبّر است. خاصیت ویژه این فرهنگ غلبه ظاهر بر باطن و ماده بر معناست. در این فرهنگ چشم، پادشاه وجود انسان شده و بر جای عقل تکیه زده و عقل را اسیر و خادم خود می‌کند. نشانه اصلی این فرهنگ دعوت انسان به خودِ مادّی اوست. در این فرهنگ انسان چیزی جز ظاهر مادّی و اندوخته‌هایی مادّی از جنس ثروت نیست و هر فرد که ظاهری جذاب‌تر و ثروتی انبوه‌تر داشته باشد نه تنها انسان‌تر است بلکه سهمی از خدا بودن را نیز داراست و دیگران به صورت ناخواسته یا خودخواسته مرید او بوده و با تلاش بر شبیه کردن خود به او، درگیر نوعی پرستش او هستند. در این فرهنگ سلبریتی معنادار شده و رشد می‌یابد. سلبریتی‌ها در این فرهنگ مصداقی از همان خدایان روم باستان هستند که در شکل و کارویژه جدید باز تولید شده‌اند. ولع خودنمایی، ولع لایک و فالور، ولع شهرت و ... همگی حاشیه‌هایی بر متن فرهنگ تبرج است. رشد و وسعت یافتن شبکه‌های اجتماعی چون اینستاگرام را باید در بستر فرهنگ تبرج و نشستن چشم در جای عقل تحلیل کرد و راه مقابله اساسی با آن را نیز از همین دریچه فهم و جستجو نمود. حتی معماری ویژه شهری ما نیز نه تنها متاثّر از این فرهنگ است بلکه کاملا زائیده این فرهنگ بوده و در آغوش آن تربیت یافته است. برج را از آن رو برج خوانند که سازه‌ای تبرج‌گونه بوده و خودنمایی می‌کند. در معماری فعلی، نما و ظاهر سازه موضوعیّت دارد و این در نقطه مقابل معماری اصیل اسلامی قرار دارد که در آن به جای تاکید بر نمای ساختمان بر راحتی اندرونی تاکید می‌شد، در معماری اسلامی بر وسعت و دیده نشدن تاکید می‌شود و در معماری کنونی بر ارتفاع و دیده شدن. در فرهنگی که ظاهر اولویت داشته باشد، ظاهر سازی معنادار می‌شود و تکنولوژی و علم را برای روتوش چهره و در قالب جراحی پلاستیک و تولید انواع و اقسام محصولات آرایشی به خدمت می‌گیرد. ولع روز افزون جراحی‌های زیبایی همه زائیده فرهنگ تبرج است. در این فرهنگ است که دانشگاه که مهد علم است با اشاره‌های یک سلبریتی به هیجان می‌آید و خود را مضحکه او می‌نماید. حتی گرایش به بی‌حجابی و پس زدن حیا در جامعه را نیز باید در این فرهنگ فهم کرد. برداشتن حجاب چیزی جز قرار دادن جذابیّت‌های جسمی در مقابل انظار و دعوت به خود با جذب و خیره کردن چشم‌ها نیست. برداشتن حجاب یعنی برداشتن مانع اصلی تبرج زنانه و قرار دادن او در مقابل چشمهای ظاهربینی که از زن جز ظاهر و اندام او را نمی‌بینند و نمی‌فهمند. تمایل به دیده شدن است که تمایل به بی‌حجابی را ایجاد کرده و آن را به نماد تقابل سیاسی بدل نموده است. میل به تبرّج، حجاب را از مصونیت به محدودیت معنا می‌کند و خواستار نبود آن می‌شود؛ همچون کسی که دیوارهای خانه‌اش را با توهّم رسیدن به آزادی ویران می‌کند. فرهنگ تبرّج جاهلی مدتهاست که بر جهان سیطره یافته و پدیده‌ای نو ظهور نیست. اما اغتشاشات اخیر نشان داد که تقابل تمدنی انقلاب با این فرهنگ از حالت همسایگی و هم‌زیستی به تقابل سخت نزدیک شده است و در آینده این تقابل عمیق‌تر و سخت‌تر هم خواهد بود. انقلاب باید خود را برای مواجهه و عبور از این فرهنگ آماده سازد و الا در پیچ تبرج متوقف و هضم خواهد شد. پیچ تبرج در واقع تقابل انقلاب با هر آن چیز و هر آن کسی است که زندگی را در دیده شدن با هر شکل و شمایلی می‌خواهند. این تقابل اجتناب ناپذیر است چرا که انقلاب اساسا در پی مفصل‌بندی تمدنی است که در آن عقل بر احساس، باطن بر ظاهر و معنا بر ماده مقدم است و این دقیقا در نقطه مقابل فرهنگ تبرج است. امروز این مسئله بیش از پیش مهم است و جریان اصیل انقلاب باید در پی پاسخ به آن باشد و برای عبور از این پیچ چاره‌اندیشی کند. شاید اگر عمیق‌تر به اغتشاشات بیندیشیم چاره مقابله با تکرار آن را نه فقط فیلتر اینستاگرام بلکه مطالبات عمیق‌تری چون معماری اسلامی بدانیم. معماری شهری فرهنگ خود را نیز به شهروندان تزریق و حقنه می‌کند. ادامه دارد ... "محمد مفید"