📝رشتو
همرزمش میگفت :
فرمانده عملیات سپاه غرب کشور ،
انس و الفتی عجیب و مثال زدنی با قرآن داشت و همیشه زیارت عاشورا میخواند🌱
تنها چیزی ک به هیچکس هدیه نمیداد
انگشتری بود ک از مادرش به یادگار گرفته بود :)))همیشه ب من میگفت :
میخوام یه طوری شهید بشم ک حتی تکه های بدنمم نتونن جمع کنن💔
آرزوی محسن چیزی جز شهادت نبود
و به دوست خودش (حسین خدابخش) گفته بود اینجور شهادت ک ی تیر به آدم بخوره من میگم شهادت سوسولی!!!
دعا کن با گلوله توپ شهید بشیم :-)ایشون ب آرزوش رسید و با گلوله توپ ۱۳۰ خودرویاونا مورد اصابت قرار گرفت
و پیکرش توی آتیش سوخت 🥲
پیکر شهید رو به تهران برمیگردونن و در قطعه ۲۶ بهشت زهرا دفن میکنن...اما وقتی حسین خدابخش میخواد خودروی آتیش گرفته رو به عقب برگردونه
متوجه میشه ی تیکه از بدن شهید داخل خودروی سوخته جامونده...🥺
اون تکه از بدن شهید رو در روستای مشکنار در نزدیکی منطقه بازی دراز دفن میکنن..ایشون کسی نبودن جز :
شهید محسن حاجی بابا💚
در آرزوی هزار تکه شدن....
شادی روح شهدا صلواتی هدیه بفرمایید🌹
"حمید نورزاده"