حاج آقا قرهی:
خصوصیّت بارز عبد، این است که همهاش منتظر است مولا به او فرمان دهد و او لذّت میبرد که غلام حلقه به گوش باشد. یعنی نه با کراهت، نه از روی اجبار، نه به این خاطر که به من مزد میدهند، نه از روی ترس که مرا عذابم میکنند؛ بلکه از روی شوق و اشتیاق این کار را میکند.
لذا این شوق و لذّت بردن از اینکه من بندهام، مهم است. بمیر، چشم؛ زنده شو، چشم؛ راه برو، چشم؛ بنشین، چشم؛ بلند شو، چشم؛ بخور، چشم؛ نخور، چشم. در ماه مبارک رمضان همین است دیگر، حلالی که با عرق جبین به دست آوردی، خمسش را دادی، مراعات کردی، ردّ مظالم دادی، ساعاتت را دقت نظر داشتی، خیلی مراقبه کردی و ...؛ از همین الان دیگر نخور، چشم؛ حال به تو میگویم: اذان شد، بخور، چشم؛ آن اذان گفتم: نخور، چشم؛ این اذان به تو میگویم: بخور، چشم. لذا مطیع شدن، همین لذّت در چشم گفتنهاست، نه لذّت در خوردن و حتّی نه لذّت در امساک.
✍️فارس