5.98M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🏴بخشی از متن نامه‌ای که عمر به معاویه نوشت(ماجرای پشت در خانه مولا) ▪️ای پسر خطاب!بدان اگر اکراه نداشتم عده ای بیگناه به بلای تو بسوزند ؛هر آینه خداوند را سوگندی میدادم که به سرعت بلایی بر شما نازل میکرد وهمتان را هلاک میساخت»! ▪️در ادامه نام عمر مینویسد :سپس فاطمه دستان خود را به در انداخت تا مانع ورود ما شود ومن دستان اورا که دستگیره در را گرفته بود ؛با تازیانه کوبیدم و آنگاه صدای گریه و فریاد او آن چنان از پشت در بلند شد که دلم را اندکی نرم و منصرف کرد؛چون کینه علی و کید محمد را دوباره به یاد انداختم (اهمیت ندادم و)چنان در را با لگد کوبیدم که پهلو شکمش با در یکی شد و فریاد زد: «ای پدر ؛ای رسول خدا!شاهد باش که چگونه با حبیبه و دختر تو رفتار می کنند! آه ای فضه بگیر مرا !به خدا که محسنم کشته شد.....!»