یکی از مبانی و ادله تقیه، تقیه ای اصحاب کهف بود که در روایات از آن اوج تقیه یاد می شود آقا امام صادق علیه السلام فرموده:
عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ دُرُسْتَ الْوَاسِطِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا بَلَغَتْ تَقِيَّةُ أَحَدٍ تَقِيَّةَ أَصْحَابِ الْكَهْفِ إِنْ كَانُوا لَيَشْهَدُونَ الْأَعْيَادَ وَ يَشُدُّونَ الزَّنَانِيرَ[6] فَأَعْطَاهُمُ اللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ.
فرمود: تقیه هیچ کسی به درجه تقیه اصحاب کهف نرسید، آنها در اعیاد (بتپرستها) حاضر میشدند و زنّار (کمربندی که نصارا به عنوان شعار) میبستند (با آنکه خداشناس و موحد بودند) از اینرو خدا پاداششان را دو بار داد.»
و همچنین بعد از پناه بردن به غار و بیدار شدن مسأله تقیه مطرح هست که به گونه ای رفتار کنند که کسی به باور و اعتقاد آنان پی نبرد و نان برای خود تهیه کرد
لْيَتَلَطَّفْ وَ لَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً * إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِى مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً»؛ (امّا بايد مراقب باشيد و هيچ كس را از وضع شما با خبر نسازد؛ زيرا اگر آنان به شما دسترسى پيدا كنند، سنگسارتان مى كنند، يا شما را به آئين خويش باز مى گردانند و در آن صورت، هيچ گاه روى رستگارى را نخواهيد ديد).
طبق اين آيه شريفه، تلبيخا موظّف مى شود به گونه اى رفتار كند كه هيچ كس پى به اعتقادات واقعى او و دوستانش نبرد. يعنى تقيّه كند، و در صورت نياز عقيده اش را كتمان نمايد.
سپس به دليل عقلى لزوم تقيّه در آيه بعد اشاره شده كه همان حفظ جان و جلوگيرى از هدر رفتن خون بدون هيچ اثر و ثمر مهمّى است.