⚫️بررسی اجمالی داکترین و عملکرد اصلاح‌طلبان در ۳دهه گذشته یکی از مهمترین روش‌های سرویس‌های جاسوسی غرب برای نابودی و یا استحاله یک نظام سیاسی نفوذ تدریجی در یکی از احزاب درون آن نظام (نفوذ و تغییر اندیشه و باورهای مسئولان حزب)، آن حزب را به بازوی عملیاتی خود تبدیل می‌کنند. وقتی یک حزب سیاسی در دامن سرویس‌های جاسوسی می‌غلطد و همکار شبکه نفوذ در کشور می‌شود به ضرورت و بنا به دستور سرویس، به ۳ شاخه تقسیم می‌شود: ۱- شاخه اول مشی مسلحانه و یا مشی براندازانه انتخاب می‌کند و از هر فرصتی برای براندازی نظام حاکم استفاده می‌کند. این شاخه مترصد فرصت‌های بحرانی است تا وارد صحنه شده و اغتشاشات را سازماندهی، مدیریت و هدایت کرده و در صورت توان کار نظام را به صورت خشن یکسره کند. شاخه تندروها همواره نیم نگاهی هم به ورود به عرصه فعالیت‌های سیاسی دارند و به محض حاکم شدن شاخه سیاسی حزب در عرصه حاکمیت، بلافاصله با حمایت شاخه حاکم وارد فاز سیاسی شده و از همه ظرفیت‌های موجود در خود نظام برای براندازی نظام استفاده می‌کند، مثلاً ممکن است طرح براندازی را در چنین فرصت طلایی از ‌طریق ارائه طرح رفراندوم در پارلمان (مجلس) دنبال کند. حزب منحله و برانداز مشارکت مصداق این شاخه است. ۲- شاخه دوم با انتخاب مشی سیاسی، با پوشش ضرورت انجام اصلاحات سیاسی و ایجاد فضای باز سیاسی (گلاسنوست) و بازسازی و اصلاحات اقتصادی (پروسترویکا) وارد میدان رقابت‌های سیاسی شده و در پی مبارزه کاملاً قانونی برای براندازی نظام و واداشتن نظام حاکم به اعمال تغیبرات مورد نظر سرویس اطلاعاتی بیگانه هستند. این گروه معمولاً با تکیه بر واژگانی نظیر: فضای باز سیاسی، آزادی، حقوق شهروندی، مبارزه با خشونت و... عوام را فریب داده و با رأی مردم پست‌های مدیریتی و میکروفیزیک قدرت نظام را اشغال و با استفاده از ظرفیت‌های درون نظام با هویتی کاملاً قانونی به تغییر باورها و امیال مردم پرداخته و میکروپلتیک میل‌ها را عملیاتی می‌نمایند و به این ترتیب در یک بازه زمانی حداکثر ۳۰ ساله نظام سیاسی را استحاله و از اهداف و آرمان‌های اصلی آن تهی می‌کنند. این شاخه زمانی که با رأی مردم حاکم می‌شوند با سرعت به ریل گذاری در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... می‌پردازند، و زمانی که حاکمیت به دست رقیب می‌افتد با بهره گیری از تمام ظرفیت رسانه ای خود تحت حمایت امپراتوری رسانه ای غرب و به میدان آوردن مردم مانع از تغییر احتمالی ریل گذاری ها می‌شوند. ۳- دسته سوم رویکردی همسو با نظام انتخاب کرده و به ظاهر همه رفتارهای نظام را تأیید کرده و با نظام حاکم همراهی می‌کنند به گونه ای که اکثر سیاستمداران کشور این گروه بسیار ملایم و مدافع نظام می‌دانند در حالی وظیفه و مسئولیت این گروه صرفاً تعدیل دستگاه‌های امنیتی، قضایی، اطلاعاتی و نظارتی نظام از هرگونه برخورد با عناصر نفوذی سرویس جاسوسی دشمن در حزب مورد نظر است. در واقع در حالی که همه نگاه‌ها و اقدامات نظام متوجه شاخه اول (تندروها و براندازان) است، دو شاخه دیگر با فراغ بال به نفوذ شبکه ای و جریانی در همه ارکان حکومیت می‌پردازند. اینک در جمهوری اسلامی ایران، اردوگاه اصلاح‌طلبان دقیقاً بر اساس همین راهبرد سه دهه است که با هدایت غرب در یک جنگ روایت‌گری آشکار در چارچوب خط تحریف به تغییر باورهای مردم و انهدام آرمان‌ها و اهداف متعالی نظام مشغولند. این جماعت در حالی‌که مطلقاً به خط امام هیچ اعتقادی ندارند منافقانه خود را مدافع خط امام معرفی می‌کنند، به‌عنوان مثال: حضرت امام خمینی سلام‌الله علیه صاحب نظریه ولایت مطلقه فقیه هستند اما اصلاح‌طلبان طی ۳ دهه گذشته به مخالفت با ولایت مطلقه فقیه پرداخته و از هر فرصتی برای تشویق و ترغیب مردم جهت برپایی رفراندوم و حذف ولایت فقیه از جمهوری اسلامی استفاده کرده اند. در حال حاضر اصلاح‌طلبان خود را در موقعیتی بسیار متزلزل می‌بینند و بر این باورند که اگر نتوانند با فریب مردم انتخابات مجلس آینده را برنده شوند در این صورت انتخابات ریاست جمهوری ۱٤۰٤ را هم به احتمال قوی از دست داده و برای همیشه با عدم اقبال مردم مواجه شده و تمام ریل گذاری های ۳۰ ساله‌ی نئوکینزی و فریدمنی آنان از بین رفته و همه زحمات غرب در ایران بر باد خواهد رفت ان‌شاءالله دهه فجر چهل و چهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی - تهران- سید عبداله متولیان