❤️لیلی و مجنون❤️
بسیار زیباست
میسر نیست مـا را ڪام او
عشق بـازی میڪنیم با نـام او ...
📚استاد علیرضا پناهیان
دید مجنون را یڪی صحرا نورد
در میان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم
می زند حرفی به دست خود رقم
گفت ای مفتون شیدا چیست این
می نویسی نامه سوی ڪیست این
هر چه خواهی در سوادش رنج برد
تیغ صرصر خواهدش حالی سترد
ڪی به لوح ریگ باقی ماندش
تا ڪسی دیگر پس از تو خواندش
گفت شرح حسن لیلی می دهم
خاطر خود را تسلی می دهم
می نویسم نامش اول وز قفا
می نگارم نامه عشق و وفا
نیست جز نامی ازو در دست من
زان بلندی یافت قدر پست من
ناچشیده جرعه ای از جام او
عشقبازی می کنم با نام او
مثنوی سلامان ؛ جامی