🌷 قصه مجید است. مجیدی که بدن ورزیده‌ای داشت و مثل فنر می‌جست. قصه پسری که دنیا را با آکروبات شناخت، ستاره سینما شد، با ویولن ساز عشق زد و با تفنگ در راه دفاع از کشورش، شهید شد. 🌷 قصه، قصه چریک مسلمانی است که ویولن را بهتر از همه هم‌سالانش می‌زد اما کنارش گذاشت و اسلحه برداشت و پابه‌پای مصطفی چمران در اردوگاه‌های جنگ‌های نامنظم لبنان و سوریه، چریکی جنگیدن را مشق کرد و در این مسیر آنقدر استوار بود که آوازه‌اش به گوش یاسر عرفات هم رسید. "شهید مجید فریدفر"