🔴 عشق و ارادت یهودیان بروجرد به مرحوم آیتالله بروجردی
آیت الله علوی بروجردی:
مرحوم آیتالله بروجردی مدت ۱۵ سال مرجعیت عام دنیای شیعه و مدت ۱۷ سال در قم اقامت داشتند. پیش از آن، ایشان ۳۴ سال در بروجرد اقامت داشتند. یعنی ایشان ۱۰ سال برای تحصیل اصفهان بودند، سپس ۱۰ سال به نجف مشرف شدند. بعد از آن به بروجرد آمدند. و زمانی که در قم مریض شدند، ایشان را به تهران بردند. چه در دورانی که در بروجرد بودند و چه در دورانی که در قم بودند، ما شاهد و ناظر روش و رفتار ایشان با دیگران بودیم. مثلاً در بروجرد، از قدیم تا کنون، یهودیان بسیاری زندگی کردهاند و میکنند. عدهای از آنها به اسرائیل مهاجرت کردند، ولی بسیاری از آنها هنوز هم در بروجرد هستند. رابطۀ یهودیان با مرحوم آیتالله بروجردی به گونهای بود که وقتی ایشان از دنیا رفتند، این یهودیان برای ایشان مجلس برگزار کردند و بیشتر از مسلمانها عزاداری میکردند. چون آیتالله بروجردی در مدتی که در آن شهر بودند، اگر برای رفع اختلافی که یک طرف ماجرا یهودی بود به ایشان رجوع میکردند، ایشان هیچ وقت حاضر نبودند حق یهودی، اگر ذیحق است، ضایع شود. این مطلب را همه میدانستند. ایشان حتی دربارۀ نحوۀ برخورد مسلمانها با آنها حساسیت داشتند.
در میان محلۀ یهودیها و قبرستان آنها، محلۀ مسلماننشین بوده است. وقتی یک یهودی از دنیا میرفت، برای تشییع جنازهاش باید از محلۀ مسلمانها رد میشدند. معمولاً بچههای مسلمانها جمع میشدند و به جنارۀ یهودی سنگ میزدند. مرحوم آیتالله بروجردی چندین بار در مسجد سلطانی بروجرد، که الان مسجد امام نام دارد، این مسئله را تذکر دادند و مردم را نهی کردند. اما مردم اعتنا نکردند. ایشان تصمیمی گرفتند و به یهودیها اعلام کردند که از این به بعد اگر کسی از شما فوت شد، به من خبر بدهید. وقتی به ایشان خبر میدادند، ایشان به محلۀ یهودیها میرفتند و جنازۀ یهودی از دنیا رفته را با مشایعتکنندگان تا قبرستان همراهی میکردند. لذا بچهمسلمانها به احترام آیتالله بروجردی دیگر به جنازه سنگ نمی زدند. یهودیهای بروجرد به ما میگفتند مرحوم آیتالله بروجردی قدس سره اینقدر سالها این کار را کردند تا این رسم سنگپرانی از بین رفت وبه مردم آموختند که جنازۀ یهودی هم احترام دارد و ما حق نداریم به آنها توهین کنیم.
مرحوم آیتالله بروجردی در ایامی که در بروجرد بودند، طبیبی یهودی به نام حکیم یوسف داشتند و هنگام کسالت، این حکیم برایشان طبابت میکرد. حتی وقتی آیتالله بروجردی به قم آمده بودند، گاهی حکیم یوسف برای دیدنشان به قم میآمد. آیتالله بروجردی هم او را در منزل خودشان نگه میداشتند و سر سفرۀ خودشان از او پذیرایی میکردند.
یکی از نوادگان حکیم یوسف، برای من نقل میکرد که حکیم یوسف بعد از فوت آیتالله بروجردی برای ایشان چنین تعریف کرده است که: «در بروجرد، بزرگان شهر و همۀ مردم وقتی مریض میشدند، من را برای طبابت به منازلشان میبردند. وقتی میخواستم وارد منزل شوم، مخصوصاً روزهای بارانی (چون بروجرد سردسیر و بارندگی زیاد است) برای رفتن به خانۀ آنها گرفتاری داشتیم. مردم میگفتند: حکیم صبر کن! روی فرش یک تکه پارچه میانداختند و میگفتند پایت را روی این پارچه بگذار و روی فرش نگذار! من مریض را معاینه میکردم. چای هم که برایم میآوردند، در حضور خودم میگفتند: این استکان حکیم را جدا بگذارید و آب بکشید! من سالها، حدود ۳۴ سال برای معالجۀ آیتالله بروجردی به منزلشان میرفتم؛ اما ایشان یک بار با من چنین رفتاری نکردند؛ حتی اگر روز بارانی بود. برایم چای میآوردند و کسی نمیگفت استکان حکیم را آب بکشید. هیچ وقت احساس نکردم که در منزل آقای بروجردی، با آن مسلمانهایی که در آن خانه هستند، تفاوتی دارم.» این نکته بسیار مهم و نشاندهندۀ احترام به کرامت انسانی است، آن هم از جانب کسی که مرجع است و فقه را میشناسد./ ۲