زلفت ز پیچ و تاب فزونش طناب شد یک حلقه ده که قلب گلوی من آب شد یک قطره اشک بهر تو بحر طویل گشت یک ذره از فضیلت تو صد کتاب شد عاشق چو مُرد گریه ز چشمش نمی رودا شکم برای مجلس ختمم گلاب شد در روز حشر كه بپرسند چه داشتي؟ سر بر کند حسین و بگوید حساب شد (محمد سهرابي)