: «⁠⁣⁣⁣جامعه‌ای که فلسفه ندارد، هرچه علم داشته باشد، ابله است. خوشبخت جامعه‌ای است که بیش از آنچه می‌داند، می‌فهمد. بدبخت جامعه‌ای است که فقط می‌داند و نمی‌فهمد. جامعه‌ای سعادتمند است که بیش از آنچه می‌داند، می‌فهمد» برای بخش اول گزاره دکتر دینانی از جامعه «آتن باستان» می توان یاد کرد. آتن باستان نمونه آرمانی جامعه ای بود که بیشتر از دانسته‌هایش، می فهمید. نمونه اعلای جامعه‌ای که فقط می داند و نمی‌فهمد، جامعه بشری امروز است. بشر امروزی موبایل و اینترنت و مترو و قطار می‌سازد، پیچیده ترین بیماریها را جراحی و درمان می کند، وسط آسمان و زمین راه می‌کشد، سلاحهای کشتار جمعی می‌سازد، اما همین بشری که چنین ذهن پیچیده‌ای دارد، هنر ساده زیست مسالمت آمیز با «دیگری» را نمی.فهمد، هنر ساده برقراری تعامل و دیالوگ با دوست و همسر و خانواده و اجتماعی که در آن زندگی می کند را نمیفهمد.. یخچال و تلویزیون و خودروی آنچنانی دارد اما از زندگی احساس شادی و رضایت نمی کند، در میان انبوه جمعیت انسانی زندگی می کند اما از احساس کُشنده تنهایی رنج می برد و از بی معنایی و پوچی زندگی در رنج و عذاب است...