✅ فتنه آن زمان شروع مى شود که فزون طلبى ها آشکار گردد و قوانين الهى در مسير مطامع شخصى تحريف شود. حق و عدالت زير پا بماند و افراد و گروهها وظائف الهى خود را فراموش کنند و به بدعتها روى آورند.
🔷 در واقع آنجا که با تحريف و تفسيرهاى غلط به هوى و هوس خود مى رسند به سراغ آن مى روند و هر جا نياز به جعل احکام تازه اى ديدند دست به دامن بدعت مى زنند، درست است که آن بدعتها نيز از هوى و هوسها سرچشمه مى گيرد ولى هوى و هوس و تمايلات شيطانى گاه در نحوه تفسير و اجراى احکام الهى نفوذ مى کند و گاه به صورت بدعتها و احکام مجعول. و به همين دليل در کلام امام(عليه السلام) از يکديگر جدا شده اند.
🔶 به عنوان مثال مى توان به فتنه «بنى اميّه» که در اسلام از بزرگترين فتنه ها محسوب مى شود اشاره کرد.
آنها براى رسيدن به حکومت خود کامه خويش بر مرکب هوى و هوس سوار شدند و تا آنجا که توانستند در احکام اسلام تفسير و توجيه نادرست روا داشتند و آنها را به سود منافع شخصى خود توجيه نمودند و هر جا امکان نداشت دست به بدعت جديدى زدند.
🔶 «معاويه» خلافت اسلامى را با نيرنگ به چنگ مى آورد و بر اساس بدعتى جديد آن را در خاندان خود موروثى مى کند، «زياد» را برادر خود مى خواند و براى يزيد در حيات خود از مردم بيعت مى گيرد و سبّ و دشنام اميرمؤمنان على(عليه السلام) را که پاکترين و آگاهترين و بزرگترين شخصيت اسلام بعد از پيغمبر خدا بود در قلمرو حکومت خود، سنّت مى شمرد، خود و يارانش در ريختن خون عثمان شرکت مى کنند و سپس به خونخواهى او برمى خيزند.
🟢 سپس حضرت مى افزايند:
«و گروهى چشم و گوش بسته و نادان، يا هواپرست آگاه به پيروى آنان برمى خيزند و از هوى ها و هوسها و بدعتهاى آنان برخلاف دين خدا حمايت مى کنند». (وَيَتَوَلَّى، عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللهِ)،
در جمله بعد اشاره به ابزار اين کار شده. ابزارى که در تمام طول تاريخ از سوى همه هواپرستان و جنايتکاران مورد استفاده قرار گرفته و به صورت يک سنّت هميشگى درآمده است و آن اين که آنها هميشه براى رسيدن به مقاصد خود حق و باطل را به هم مى آميزند و حق را سپرى براى حمايت از باطل و يا پوسته شيرين و جالبى براى پنهان کردن زهر باطل قرار مى دهند، مى فرمايد: «اگر باطل از آميختن با حق جدا مى گرديد بر کسانى که طالب حقّند پوشيده نمى ماند، و اگر حق از آميزه باطل پاک و خالص مى شد زبان دشمنان و معاندان از آن قطع مى گرديد». (فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ، وَ لَو أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ);
چه تعبير جالب و گويايى، باطل اگر در شکل اصليش نمايان شود خريدارى ندارد و حق اگر به صورت خالص عرضه شود زبان بهانه جويان را قطع مى کند; لذا بديهى است نه حق خالص مشکل هواپرستان را حل مى کند، چرا که منافع آنها در باطل نهفته است، و نه باطل خالص آنها را به مقصد مى رساند; چرا که مردم از آنها حمايت نخواهند کرد و اينجاست که به سراغ آميختن حق وباطل مى روند; همان چيزى که تمام سياستهاى مخرّب دنيا را مى توان در آن خلاصه کرد.
امام(عليه السلام) در اين مورد مى فرمايد: «ولى بخشى از اين گرفته مى شود و بخشى از آن، و اين دو را به هم مى آميزند، و در اينجا است که شيطان بر پيروان و دوستان خود مسلّط مى شود و تنها کسانى که مشمول رحمت خدا بوده اند از آن نجات مى يابند»!
(وَلکِن يُؤْخَذُ مِنْ هذَا ضِغْثٌ، وَ مِنْ هذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِکَ يَسْتَوْلِي الشَّيطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ، وَ يَنْجُو «الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللهِ الْحُسْنَى»).
✅ اين تعبير به خوبى نشان مى دهد که آميختن حق و باطل به يکديگر مانع از شناخت باطل نيست هر چند به تقوا و دقّت و کنجکاوى يا پرسش از آگاهان نياز دارد. به همين دليل امام(عليه السلام) مى فرمايد: در گيرودار آميزش حق و باطل شيطان بر دوستان و پيروانش چيره مى شود و خداجويان حق طلب از خطر گمراهى در اين گونه جريانات درامانند.
🔷 در واقع آميزش حق و باطل چراغ سبزى است براى هوى پرستان و بهانه اى است براى پيروان شيطان که وجدان خود را فريب دهند و در برابر ديگران استدلال کنند که ما به اين دليل و آن دليل (اشاره به قسمتهايى از حق که با باطل آميخته شده) اين راه را برگزيده ايم.
✅ آرى مستضعفين فکرى و ساده لوحان ممکن است در اين ميان ناآگاهانه در دام شيطان بيفتند، در حالى که آنها نيز اگر رهبر و راهنمايى براى خود انتخاب مى کردند گرفتار چنين سرنوشتى نمى شدند. به اين ترتيب مردم در برابر آميزش حق و باطل به سه گروه تقسيم مى شوند:
گروه اول همان «اَلَّذينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللهِ الْحُسْنى» و به تعبير ديگر حق طلبان با تقوا و آگاه و مخلصند که به لطف پروردگار از توطئه هاى شوم فتنه جويان درامانند.
(۲)