شبهات پیرامون امام زمان است. سروش معتقد بود که بحث ولادت امام زمان (عج) را عدهای از شیعیان سیصد سال بعد از حضرت حجت جعل کردند؛ و اصلا ایشان به دنیا نیامده اند.
من خنده ام میآید. آقای سروش را از خیلی وقت پیش میشناسم. در لندن در سال ۱۹۷۴ حدودا میشناختم. در یک انجمن طلاب شیعه در لندن دعوت شدیم برای کنفرانس سالیانه شان و او هم آنحا حضور داشت.
آقای سروش اهل خبره در علم اسلامی نیست. خودش اصلا احادیث امام مهدی را با دقت نخوانده است. اگر هم بخواند خیلی نمیفهمد. احادیث فارسی را بیشتر خوانده است. به زبان عربی تسلطی ندارد. حتی تسلطش به انگلیسی ضعیف است. بعدها فرانسویها و دانشگاه سوربونی به او دکتری دادند.
من یک مقالهای به زبان عربی دارم که خواهش میکنم این را ترجمه کنید؛ که اصل روشنفکری حرکت فرانسویاست برای تخریب اسلام. اگر کسی بخواهد دین جدیدی تاسیس کند فرانسویها به لندن میفرستند. مانند بهایی، بابی و ... . انگلیسیها اگر ببینند کسی بخواهد کار فرهنگی ضد دین بکند آن فرد را به دانشگاه سوربون فرانسه میفرستند.
پرفسور رشید بن عیسی متفکر بزرگ که در یونسکو حضور داشت به من گفت: از سروش پرسیدم شنیده ام که در تهران افکاری را مطرح کرده اید از جمله صراطات مستقیم، دین منهی روحانیت و شبهات در پیرامون امام مهدی؟ و به سروش گفت: من میدانم چه کسی دکتری به شما داده است؛ و کسی که به شما دکتری داده است شاگرد فلان دکتر بوده است. وقت میگیرم در حضور شما و میرویم پیش استاد استاد شما، و در حضور شما ثابت میکنم کسی که به شما دکتری داده است علم ندارد و غرض سیاسی دارد. به سروش گفتم حاضرید پیش ایشان برویم؟ گفت: بله. وقت گرفته شد، ولی سروش نرفت.
آقای سروش شکلی هستند، محتوایی ندارند. احادیث را نخوانده اند.
تفکرات سروش مانند بنیصدر است
احادیث ولادت حضرت حجت تاریخ صدورش به زمان ولادت حضرت مقارن هست؟
اصلاً ایشان احادیث را ندیده اند. اگر هم ببیند شاید نصف آن حدیث را بتواند درک کند. فهم عربی سروش همانند فهم عربی بنی صدر هست.
زمانی بنی صدر در همین فیضیه آمد و سخنرانی کرد. گفت: قال الله تعالی: و لا تَقِف ما لیس لک به علم. تّقفُ به معنی تبعیت هست. از مصدر قّفی میآید. ولی بنی صدر خواند ولا تّقِف به معنی متوقف نشدن خواند. بنی صدر این آیه را به این مضمون معنی کرد: اگر علمی ندارید متوقف نشوید.
این اشتباهاست. معنی صحیح این هست اگر علم ندارید پیروی نکنید.
اینها عربی نمیفهمند. سروش از همین نوع هست. نه علم تاریخ، نه علم رجال، نه علم حدیث و نه علم کلام را نمیداند. همین ادعا در خصوص جعل احادیث امام زمان را که مطرح میکند در جواب ایشان میگوییم اقای محترم شما همین کتاب معجم امام زمان را خوانده اید؟ میگوئید برای من اثبات نشده است امام زمان به دنیا آمده است. خیل خب ۵۰ حدیث صحیح در همین کتاب هست که سندش با بررسی راویان حدیث بررسی شده است. الان ۲۰۰ نفر از علمای اهل سنت هم معتقد به ولادت حضرت حجت هستند. نظراهل سنت را دیدی؟
شما مدعی عرفان و صوفی گری هستید. خب میدانید آقای شعراوی استاد ابن عربی قائل امام زمان با همین نسب هستند؟ در کتاب شعرانی هم هست. سروش نمیبیند و نمیخواند. چرا که اهل هوا و هوس است. سروش از نظر علمی طبل تو خالی است.
وقتی در قم با یکی از علما میخواست مناظره کند من گفتم به جای ایشان حاضرم مناظره کنم.
زمانی در لندن در یک مناظرهای نشستیم و گفت: میتوانیم نماز جمعه را به جای روز جمعه در روز چهارشنبه بخوانیم، این یک امر اعتباری از طرف خداوند نیست، بلکه به بندگان موکول شده است.
من در جواب گفتم این حرفها را وهابیها در دهان شما قرار داده اند؛ و اصل این صحبت هم در حمایت و دفاع از معاویه است که معاویه روز چهارشنبه نماز جمعه را خواند.
خب این نظرات معاند آمیز باعث شد که غربیها از امثال سروش خوششان بیاید؛ و غربیها گفتند میتوانیم تکانی به مبانی اسلامی بدهیم.
سروش هوس جدید دارد که سخن جدید بگوید. به رشید بن عیسی گفتم جدیدترین نظریات دینی که دانشگاه سوربون مطرح کرده است چیست؟ گفت: ۲۰ نفر از همین اساتید سوربونی، جدیدا نامهای به پاپ نوشته اند که دینی میخواهیم که حرم در داخل آن نباشد. من گفتم چرا این طرز تفکر وجود دارد؟ مانند این است که بگوییم قوانین راهنمایی و رانندگی باشد، ولی بدون تابلوها و چراغ راهنمایی و رانندگی. خب حرم وقتی نباشد همین است. گفتم چرا این نظر را داده اند. گفت: علتش این است که میخواهند محرمات دین از بین برود. برای همین رسما از پاپ تقاضا کردند. این حرکت سوربون و افکار سروش یک پشت صحنهای دارد که باید آن را دید. مثلا میگوید اسلام منهی روحانیت. خب مگر میشود گفت: قانون منهی مجریان و متخصصین قانون و دادگاه ها؟ آیا میتوانیم بگوئیم ماشین میخواهیم تعمیر کنیم بدون رفتن پیش متخصص و مکانیک؟
فرض کنید یک استاد دانشگاه در لندن مسلمان میشود، خب