فرزند عبدالحسین کیانی خاطره جالبی از پدرش در دوره جنگ تعریف می‌کند: «روزی پدرم چند گاو را نشان می‌کند تا روز بعد پول آن‌ها را به صاحبش بدهد. اما ساعاتی بعد محل نگهداری گاو‌ها مورد اصابت موشک قرار می‌گیرد و گاو‌ها تلف می‌شوند. روز بعد پدرم هزینه آن‌ها را پرداخت می‌کند و می‌گوید که وقتی چیزی را خریدم، سود و زیان آن را باید بپذیرم!»