آب برآن شدکه طنازی کند خواست تاباهستیش بازی کند بوسه زدپیوسته اورابررکاب کی لبت عطشان منم من آب آب ای لبت کوثرزدریارخ مپوش تابه من آبی دهی آبی بنوش ناله ازدل برکشیدای آب سرد اینقدربیهوده گردمن نگرد