داستان از آنجا شروع شد که مغازه داری به یک کلاغ بال شکسته کمی کالباس داد تا بخورد حالا همه کلاغ های محل می آیند جلو مغازه او و ادای بال شکسته ها رو در می آورند😅
یعنی عجب دهن سرویسی اینها هستند. اگر انسان بودن . دقیقا میشدن نماینده مجلس یا امثال اینها ... 😀😀😀😳😳😳