🔴این یک ماجرای واقعی است امیرالمومنین علی ، ابوالاسود دوئلی که از مشایخ بزرگ بصره و از یاران نزدیکشان بود را به امر قضاوت در کوفه منصوب کرد. همان روز، امام از کنار مسجد عبور میکرد، در حالی که ابوالاسود مشغول قضاوت بود... وقتی علی (ع)به دارالحکومه برگشت، بی‌درنگ کسی را به مسجد فرستاد. فرستادۀ علی(ع) در قاب درِ مسجد ایستاد و فریاد زد: اجِبْ مولاک. ابوالاسود دوئلی، برخاست و خود را به دارالحکومه رساند. علی به او گفت: از اين ساعت، تو قاضی کوفه نیستی. مات و مبهوت پرسید: خیانت کرده‌ام یا جنایت؟ امام گفت: هیچ‌کدام. پرسيد: من را که شیخ بصری‌ها بودم به کوفه خواندی و سمت قضا دادی. اكنون به کدامين جرم، مسند قضا را از من كه نه خیانت کرده ام و نه رشوه گرفته ام و همۀ عمر تو را مدح گفته‌ام، می‌گیری؟ امام گفت: از کنار مسجد می‌گذشتم. «إنی رأیت کلامک یعلو علی کلام الخصم» تو را دیدم که با مردی متهم، سخن می‌گفتی و جرم‌های او را می‌شمردی. صدای تو بلندتر از صدای او بود. والسلام. ✅او که یکی از بهترین یاران امیرالمومنین بود، تنها قاضی حکومت علی بود که در همان روز اول قضاوت عزل شد . اعیان الشیعه ،ج۷،ص۴۰۳ الحيات، محمدرضا حکیمی