آدمها، مانند شعلههای شمع و زغال
یک فوتِ ملایم حتی شعلهی شمع را خاموش میکند، اما یک بادِ تند نهتنها شعلهی زغال را خاموش نمیکند، بلکه آن را شعلهورتر هم میسازد.
آدمها نیز چنیناند؛ برخی مانند شعلهی شمعاند و در برابر کوچکترین ناملایمتی خاموش میشوند. برخی دیگر درست مثل شعلهی زغال، حتی در سختترین شرایط و شداید، شعله میکشند و نیرومندتر میشوند.
آیا آدمهای شکننده سزاوار سرزنشاند؟
هرگز! چراکه حد و توان آنها همین است. در طبیعت هم بعضی درختها در برابر بادهای تند مقاوماند، خم میشوند اما نمیشکنند. برخی دیگر اما، در هم میشکنند و خرد میشوند.
آیا درختی که شکسته و خرد میشود، سزاوار سرزنش است؟ نه! شاید ریشهاش در زمین سست بوده، شاید خاکش فقیر بوده، شاید سالها تشنگی کشیده است.
و این همان قصهی آدمهاست. برخی توان استقامت در برابر طوفان حوادث را دارند و از سختیها عبور میکنند. برخی دیگر نه، میشکنند و سقوط میکنند. اما آیا سزاوار سرزنشاند؟ خیر!
قفس پرنده و دامِ فتنهها
پرندهای را تصور کنید که در دامِ شکارچی گرفتار میشود. آیا سزاوار سرزنش است؟ هرگز!
شاید قفس آنقدر ماهرانه طراحی شده که راه گریزی نداشته باشد. شاید گرسنگی، او را به سوی دام کشانده باشد. شاید ناآگاهیاش باعث این اسارت شده باشد.
انسانی که در دام فتنهها میافتد نیز چنین است. شاید شرایط او را به اینجا کشانده، شاید نیازهایش او را مجبور کرده، شاید ناآگاهیاش سبب شده باشد. پس همهی انسانهایی که در مسیر خطا قرار گرفتهاند، لزوماً سزاوار سرزنش نیستند، زیرا همه از روی بدی و شرارت اشتباه نمیکنند.
#نکات_تربیتی