همسر شهید نقل می‌کند: شبی که فردایش قرار بود برود جبهه با هم رفتیم خانه تک تک فامیل‌ها از همه حلالیت طلبید، دستِ آخر هم بُردمان حرم خدمت امام رضا (ع) خودش یکی یکی بچه‌ها را بُرد دور ضریح طواف داد ؛ از حرم که آمدیم بیرون گفت: « امشب سفارشتون رو به آقا امام رضا (ع) کردم، به آقا گفتم من دارم میرم جبهه شما به بچه‌ های من سری بزنید گفتم بیان از شما خبر بگیرن اگه یک وقتی کاری داشتید برید و کارتون رو به امام رضا (ع) بگید من شما رو سپردم دستِ امام رضا (ع)». "شهید عبدالحسین برونسی" 💛