فرمایشات حضرت آقادرموردحکیم ابوالقاسم فردوسی: ۱_دلیل تجلیل ازفردوسی:من موافقم که ازفردوسی تجلیل شود،شاهنامه تحلیل شود،وحِکمتِ فردوسی استخراج گرددتاهمه بدانندکه این حِکمتِ اسلامی است یاغیراسلامی؟ ۲_خصوصیّات فردوسی:دارای معارفِ نابِ دینی،وحِکمتِ الهی است ۳_شعرفارسی:شعرفارسی درطول زمان،نقش آفرینی کرده است درتولیدِاندیشه وتعمیقِ اندیشه.درشعرفارسی،حِکمت زیاداست:حکیم فردوسی،حکیم نظامی،حکیم سنائی،حکیم وعارف حافظ،حکیم سعدی شعرِخودشان راظرفی قراردادندبرای حِکمتِ اسلامی،قرآنی،معنوی وپیامبرانه.بایستی این روحیّه واین حالتِ حِکمت واخلاق،درشعرِامروزِمابرجسته بشود ۴_شاهنامه ی فردوسی:فردوسی ازاوّل بانام خداشروع میکند؛تاآخرهم همینطوراست.اوزبانِ مستحکم واستواری داردوواقعاًپدرِزمانِ فارسیِ امروزاست.اودلباخته ومجذوبِ مفاهیمِ حِکمتِ اسلامی بود ۵_خصوصیّتِ شعرفارسی:تولیدسرمایه های معرفتی ومعنوی است ۶_نمونه هایی ازشُعَرایی که شعرشان دارای خصوصیّتِ معرفتی ومعنوی است:حافظ،سعدی،جامی،صائب،بیدل ۷_حِکمتِ شاهنامه:حِکمتِ شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی،حِکمتِ اَوِستایی نیست.حِکمتِ قرآنی است.فردوسی،ایران رابادیدِیک مسلمانِ شیعه سُروده.بیانِ زندگیِ قهرمانهاوشخصیّتهای مثبت مثل رستم واسفندیاردرشاهنامه،دراندیشه های اسلامی،ریشه وظهوروبُروزدارد.عکسِ آن،شخصیّتهای منفی مثل تورانی هایابعضی ازسَلاطین مثل کیکاووس،شخصیّتهایی هستندکه درتفکّرِاسلامی،بوضوح کوبیده شده اند.حِکمتِ قرآنی،همان حِکمتِ ملّی وایرانیِ ماست ۸_موضوعاتِ مهمّ درشاهنامه ی فردوسی:حِکمت،معرفت،اندیشه ی والای بشری،معارفِ الهی،روحِ توحید،توکّل،اعتمادبه خدا،اعتمادبه حقّ،مجاهدت درراهِ خدا ۹_پاک دینی درشاهنامه ی فردوسی:فردوسی آن وقتی که ازاسفندیارتعریف میکند،روی دینداریِ اوتکیه میکند.اسفندیاریک فردِمُتَعَصِّبِ مذهبیِ مُبَلِّغ بوده که سعی کرده پاک دینی رادرهمه جای ایران گسترش بدهد.تیپِ اسفندیار،تیپِ حزب الّلهی های امروزِخودمان است.آدمِ خیلی شجاع ونترس ودینی بوده است.حاضربوده است برای حفظِ اصولی که به آن مُعتقدبوده ورعایت میکرده،خطربکندوازهفت خان بگذردوحتّی بارستم دست وپنجه نرم کند.فردوسی برای این جَنبه ی دینداری وطهارتِ اخلاقیِ اسفندیارتکیه میکند.بااینکه فردوسی اصلاًبنانداردازهیچیک ازآن پادشاهان بدگویی کند،امّاشماببینیدگشتاسب درشاهنامه چه چهره ایی دارد،اسفندیارچه چهره ای دارد؛اینهاپدروپسرهستند.فردوسی براساسِ معیارهای اسلامی،به فضیلتهاتوجّه دارد؛درحالیکه برطبقِ معیارهای سلطنتی وپادشاهی،درنزاع بین گشتاسب واسفندیار،حقّ باپادشاه است.یعنی حقّ باگشتاسب است.امّااگرشمابه شاهنامه نگاه کنید،می بینیدکه درنزاع بین اسفندیاروگشتاسب،حقّ بااسفندیاراست.یعنی اسفندیار،یک حکیمِ الهی است.